۲۹
بر اسفار ملّا صدرای شیرازی حاشیهٔ سست بی معنی نوشت و در ایّامی که از اسلام جز نامی و از اکثر ممالک اسلامی نشانی نمانده است راجع بکافر ذمّی و کافر حربی رسائل بیجا و بیپا تألیف کرد و یا آنکه باید چشم گشود و این عالم عجیب پر از زشت و زیبا و این تفاوت تمدّن و این کتب درست و نادرست و این دروغ و حیلهگری و بدی و خوبی را مثل فرنگی چنانکه باید دید و با یکدیگر سنجید و برای دردهای خود چارهای جست؟
ابلهست آنکه در این سفر پنج روزهٔ عمر کشتی بیخطر بزرگ عالی دارای طبیب و کتابخانه و سینما و تلگراف و معبد را بر کشتی بادبانی اسیر موج و باد اختیار نکند و مصنّفات کانْت و مارکْس و داروین و الحان دلپذیر آفریدهٔ ذوق باخ و شوپَن را ببهانهٔ فرنگی بودنشان پست بگیرد. هر که چشم و گوش و عقل و ذوق و هوش دارد باید در مقابل علم و ادب و هنر فرنگی نیز سر تعظیم فرود آورد و بکوشد تا باسرار آنها پی ببرد و هیچکس نمیتواند اهل دل را از دانشطلبی و هنرپرستی روگردان کند چرا که صاحبدلان حقیقت و جمال و علم و کمال را در هر جا و هر کس ببینند، بجان و دل میپسندند و بتعظیم و تکریم آنها میپردازند.
نکته آنست که امروز چه باید کرد؟ گروهی فکلی ظاهر بین که خود را از خواصّ ما میشمرند معتقدند که اگر تمدّن فرنگی ما را بگیرد ایران آبادان و ایرانی سعادتمند خواهد شد و دیگران چندان بیخبر و یا بیچاره و گرفتارند که باین قبیل مسائل توجّه ندارند و دربند آن نیستند که ایران و ایرانی در چنگال این قوّهٔ عجیب بچه وضع و حالی خواهد افتاد.
نابوده یا نادیده انگاشتن این دستگاه عظیم تمدّن فرنگی ما را از