پرش به محتوا

برگه:تسخیر تمدن فرنگی.pdf/۲۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۷

فکلی، ایرانی سست‌عنصر گریزنده از ایرانیانست که بدوستان ایرانی خود میگوید در حضور زن فرنگی من بفارسی حرف نزنید که بی‌ادبیست و بیچارهٔ بدبخت نمیداند که بی‌ادب و بدتر از بی‌ادب زن اوست که نان ما را میخورد و در میان ما زندگی میکند و بایرانی شوهر کرده است و با اینهمه زبان ما را یاد نمیگیرد. ( شکّ نیست که از زنان فرنگی که شوهر ایرانی اختیار کرده‌اند معدودی فارسی یاد گرفته‌اند و ایران را، با همهٔ خوب و بدش، دوست میدارند و روی سخن با ایشان نیست).

فکلی، جوجه فقیه یا فقیه‌نمائی خوش عبا و قبا، کوتاه ریش و کوچک عمامه است که چند کلمه فارسی و عربی یاد گرفته و سی چهل کتاب از نویسندگان کم‌فکر پُرنویس مصر و شام خوانده و با هزار زحمت دویست سیصد اصطلاح و عبارت که ترجمهٔ ناقص اصطلاحات و مطالب علمی و فلسفی فرنگی بزبان عربیست بخاطر سپرده و چند لغت فرنگی ناقص تلفّظ را چاشنی کلام خود ساخته است و با گستاخی خاصّ بعضی از طلّاب در هرجا با هر کس در هر باب بحث میکند. بیخبر از حدیث و خبر و غافل از علم و ادب قدیم و جدید بمناسبت هر کشفی و اختراعی و برای اثبات هر مطلب علمی که از آن جز از نام چیزی نشنیده است خبری و حدیثی شاهد میآورد. نه از افکار افلاطون آگاهست و نه از عقاید کانْت با اینهمه فلسفهٔ قدیم و جدید را با یکدیگر میسنجد و علم‌فروشی میکند. مدّعیست که اهل فرنگ تمام قوانین خود را از اسلام اقتباس کرده اند و در همهٔ عمر اصل یا ترجمهٔ یک قانون فرنگی و حتّی تعریف آن را ندیده و نشنیده است. شیخ هبةالله روفَعی در مجلسی حکومت دموکراسی را میستاید و برای اثبات رجحانش بر حکومت دیکتاتوری آیه و حدیث میخواند و