۱۲
پس آنکه ببهانه حفظ آبروی ایران نمیخواهد و نمیگذارد بدیها گفته شود مردمفریبیست ناپاک، شریک دزد و رفیق قافله. باری از شرح کارهای ابلهانهٔ امروز عظمت مقام بزرگان دیروز ما کم نمیشود و از وصف حالات بعضی از خواصّ ایران که جز میخواری و دروغگوئی و قماربازی کاری و غیر از فارسی ندانستن افتخاری ندارند بر دامن کبریای ملّت ایران گردی نمینشیند
۶ – روی سخن در این رساله با جوانان و علیالخصوص با کسانیست که فارسی زندهٔ رودکی و نظامی و مولوی و حافظ و ترجمهٔ تاریخ طبری و کیمیای سعادت و گلستان را زبان ایران میدانند و زردشت و داریوش و فردوسی و شاه عباس و میرزا تقی خان امیر کبیر همه را از بزرگان این ملّت قدیم میشمرند. بهرزه طالب سیمرغ و کیمیا نیستند و گنج شعر و حکمت موجود را با چیزهای موهوم یا معدوم سودا نمیکنند. تمدّن چهارده قرنهٔ دورهٔ اسلامی ایران و تمدّن یازده قرنهٔ پیش از آن هر دو را بجان دوست میدارند و امروز در میان این غوغا و آشفتگی فکر و بیسامانی کار میخواهند دامن همّت بر کمر بزنند و آخرین دقائق فرصت را غنیمت بشمرند و بفکر و ذوق و دست خود ایرانی بسازند مانند عروس آراسته، مملکتی از او بنا کنند، هر گوشه و کنارش را بچشم دقّت و تحقیق ببینند، راجع بهر شهر و قصبهاش نیز کتاب بنویسند، بدی و بدبختی و بیماری و تنگدستی را از آن بیرون کنند و در آبادی و زیب و زیورش چندان بکوشند که در همۀ روی زمین از آن خوبتر و نیکوتر کشوری نباشد.