وزیر جنک شروع کرده بود بمداخله در امور مالیه و شهربانی و خالصجات و در رهگذر هم چند بار مردم را کتک زده بود و اخیراً مدیر ستارهٔ ایران «حسین صبا» را در میدان مشق بجرم مختصر انتقادی که از مشارالیه کرده بود بسهپایه بسته بود!
بار دیگر دندان آقای فلسفی مدیر حیوة جاوید را با مشت شکسته و ایشان را با سردبیر روزنامهٔ مزبور در دژبانی حبس کرده بود!
من در شمارهٔ اول نوبهار در این باب چنین نوشتم.
☆ ☆ ☆
نقل از شماره اول مورخه ۲ میزان ۱۳۰۱ خورشیدی صفحه ۱۶:
عالم مطبوعات در تهران معلوم نیست در تحت چه تأثیری جراید مرکز یکدفعه به مجلس و بدولت هجومهای زیادی نمودند در این بینها یکی از جرائد به آقای سردار سپه نصایحی داده و مدیر جریده بحضور آقای وزیر جنک احضار و از مشارالیه سؤال میشود که: مقصودت چیست؟
میگوید: میخواهیم که شما نادر بشوید.
در مقابل این جواب که مربوط به اصل مسئله نبوده کتک میخورد و به محکمهٔ نظامی گسیل میشود!
ما همان اندازه که از این قبیل تعرضات نازیبا که بدبختانه بواسطهٔ نبودن قانون «منصفین» در مرکز روی میدهد متأسف هستیم همانقدر هم تأسف داریم که چگونه سیاسیون و احرار ما غافل از اینند که در قرن بیستم کسی نمیتواند نادر یا بناپارت بشود و جریان ترقیات اجتماعی این اصل را محو نموده و بجای نادرها و بناپارتها (واشنگتن) میپروراند و صلاح بزرگان و رجال ما در «نادر» شدن نیست زیرا نادرها در محیط امروزی قابل دوام نخواهند بود و روزنامجاتی که بخواهند «نادر» درست کنند مستحق همین معاملاتند!
☆ ☆ ☆
در نتیجهٔ این قضایا در مجلس از طرف فراکسیون «سوسیالیست» که در اقلیت بودند و تا آنروز فقط بدولت حمله میکردند، ناگاه حمله بوزیر جنک شروع شد.
روزنامهٔ نوبهار در شمارهٔ ۳ مورخه ۱۶ میزان ۱۳۰۱ این داستان را بایجاز چنین نگاشت: