سویدی تربیت یافته بودند، قزاق بیحمیت و فرومایه و مداخلکن که زیردست لیاخوفها وافسران وحشی و جاهل روس بار آمده بودند و «تزار» را بر شاهنشاه ایران رجحان مینهادند بسازد!
قبلا میدانستیم که قوامالسلطنه مایل بمحو ادارهٔ ژاندارم نبود و در این یک سال و چیزی کمتر که با وزیر جنگ در سال ۱۳۰۰ شمسی کار میکرد متصل مشغول کشاکش و زد و خورد بود، ولی بدبختانه وقایع خراسان و واقعهٔ لاهوتی و سستی احمدشاه که باطناً قزاقها را بر ژاندارمها رجحان نهاده و بیشتر دوست میداشت ـ کار رئیس دولت را سست میکرد، خاصه که باز احمدشاه بخیال خوشگذرانی و رفتن بفرنگ افتاده بود و میخواست سردار سپه را رو بخود کند، زیرا دولت و مجلس و مردم با رفتن او موافق نبودند.
بنابر این مقدمات بین سردار سپه و قوامالسلطنه شکرابی پیدا شد، بدگوئی و مذمت از نخست وزیر در عمارت وزیر جنگ آغاز گردید، بدگویان و جاسوسان نیز در میان افتادند و آب را گلالودتر کردند.
در همین اوقات سردار سپه موفق شد بوسیلهٔ نشر بیانیهها و ایراد نطقها ادارهٔ ژاندارمری را منحل کند و صاحبمنصبان ژاندارم را بمتحدالشکل شدن قشون و پوشیدن لباس واحد و اختلاط ژاندارم با قزاق و برداشته شدن این هر دو اسم وادار سازد.
اینکار در زمستان سال ۱۳۰۰ شمسی قبل از مسافرت احمدشاه (بار دوم) بفرنگستان عملی گردید.
بعد ازین عمل شاه و ولیعهد را نیز وادار بپوشیدن لباس متحدالشکل نظام که خود اختراع کرده بود نمود و آن هر دو برادر با شوق مفرطی باین لباس که عبارت از نیمتنه و چکمه و کلاه پوستی لبهدار که نوع نظامی «کلاه پهلوی» محسوب میگردید بود ملبس شدند و برای اولین بار بنای کارشکنی را بر ضد نخستوزیر گذاشت، و چنانکه اشاره کردیم بین سردارسپه وقوامالسلطنه بهمخورد.
شاه مختصر سعی در اصلاح ایندو بخرج داد، ولی مؤثر نیفتاد و قبل از عزیمت شاه بفرنگ، دولت قوامالسلطنه بعد از کارهای بانامی که کرده بود مانند دادن امتیاز استخراج نفت شمال بکمپانی «استندارد اویل» با زبردستی و مقدمات جلب مستشار از امریکا و بتصویب رساندن معاهدهٔ دولت شوروی و ایران و معاهدهٔ دولت