برگه:تاریخ روابط ایران و انگلیس (جلد۱).pdf/۳۳۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۲۱

مساعدت کند ولی انگلیسها از این مساعدت روسها با دولت عثمانی ظنین شدند و یقین کردند که هرگاه بگذارند دولت روس این همراهی را با عثمانی بکند بدون تردید در عوض، روسها استانبول را تصرف خواهند نمود. همین ترس باعث شد که انگلیسها با مساعدت فرانسویها بدولت روس اخطار کردند که هر گاه این مساعدت روسها در حق دولت عثمانی عملی گردد آنها نیز به محمدعلی پاشای مصر کمک خواهند نمود.

در هر حال این غائله با صلح و گذشت‌های دولت عثمانی نسبت به محمدعلی پاشا خاتمه پیدا نمود ولی در این بین روسها آن استفاده‌ای که باید بکنند کردند، یعنی اول بتحبیب اولیای امور عثمانی موفق شدند و در ثانی یک قرارداد سری منعقد نمودند. این قرارداد سری بین دولتین روس و عثمانی در هشتم جولای ۱۲۴۹ هجری (۱۸۳۳ میلادی) بامضاء رسید. بموجب این قرارداد سری، دولت عثمانی تعهد نمود که بغاز داردانل را بر روی تمام جهازات جنگی دول اروپا مسدود کند جز کشتی‌های دولت روس که فقط آنها آزاد خواهند بود تردد نمایند.

با توضیحات فوق، موضوع قدری روشن گردید، یعنی سیاست انگلیس را در این تاریخ نسبت بایران خوب میتوانیم تشخیص بدهیم، باین معنی که آنها لازم میدانستند که دولت ایران مدام با روس در جنگ و ستیز باشد و گوش خود را هم به نصایح انگلیس‌ها فرا دهد که هرچه میگویند اطاعت کند. عمال سیاسی آنها هم امراء خراسان و افغانستان را بر علیه دولت ایران بشورانند.

اما اولیای امور ایران در این دورهٔ سی سال گذشته که با نمایندگان سیاسی و نظامی دول بزرگ اروپا سر و کار پیدا کرده بودند تا اندازهٔ آنها را شناخته بودند همچنین خودشان نیز تا حدی بسیاست اروپائی آشنا شده و منافع ایرانرا تمیز میدادند و دیگر مایل نبوند با روسها در میدان جنگ طرف شوند و فهمیده بودند که حریف میدان آن‌ها نیستند، بنا بر این در ظاهر با آنها بمدارا رفتار میکردند ولی بغض و کینه آنها را در دل داشتند. شاه و نایب‌السلطنه هر دو دل پری از روسها داشتند مخصوصاً عباس میرزا نایب‌السلطنه تا روز آخر عمر خود هم کینه روسها را از دل بیرون نکرد ولی