پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۸۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الخا
اختر مسعود
 

برای آگاهی مردم، روى یك ورق منتشر می‌ساخته و در آن مردم را از انتشار نزدیك روزنامه و سبك مندرجات آن با خبر می‌ساخته‌اند. انتشار طلیعه از امور متداول بین مدیران جراید بوده و اغلب بدین کار مبادرت می‌کرده‌اند. نگارنده با اینکه همیشه برای تکمیل اطلاعات مربوط بجراید سعی داشته است اوراق طلیعه را بدست آورد و از روی آن‌ها اطلاعات جامعتری در دسترس خوانندگان کتاب حاضر بگذارد ولی متأسفانه خیلی کم بآن‌ها دست یافته و از این حیث کمال تأسف حاصل است. خوشبختانه راجع باختر مسعود ابن وضع پیش نیامده و در ضمن مجموعه مرتبی که از سال اول این روزنامه دارم ورقه طلیعه آن نیز موجود است. این طلیعه كه روى یك ورق بهمان قطع روزنامه و با چاپ سربی در مطبعه حبل المتین چاپ شده، تحت عنوان (طلیعه روزنامه اختر مسعود) و با مضای ( گلشن مدیر روزنامه اختر مسعود ) می‌باشد. چون نقل تمام مندر جات طلیعه موجب طول كلام است از این جهت فقط بنقل طر- اول و چند سطر از آخر آن اکتفا می‌نمائیم:

اربابان دانش و ذکاء و صاحبان بینش ودهاء پوشیده نخواهد بود که. بقاو فناء هر ملت و دولتی منوط و مربوط بجهل وعقل وعلم وعدم علم است... و چون می‌دانیم بهترین وسیله خدمت کردن بمعارف است و معارف را طرق بیشمار است این است که لا شیئی گمنام حسب الوظیفه یکی از طرق معارف را که نشر جراید است انتخاب کرده و با عزمی راسخ کمر همت را سخت در میان بسته روزنامه اختر مسعود را که حاوی مقالات علمی و فلسفی و ادبی و اخلاقی و تاریخی و اقتصادی و سیاسی و غیره است برای خدمت بمعارف و ملت و دولت اختیار و نگارش آن پرداخته است و‌امید است که بطوری که آرزو و آمال است از عهده انجام این وظیفه مقدس برآید و رجای واثق آنکه مطبوع نظر معارف خواهان گردیده بابك حسن اثری مستحسن گردد»

مقاله افتتاحی روزنامه یعنی مقاله شماره اول سال اول تحت عنوان ( استعانت از قلم ) می‌باشد و دو صفحه روزنامه را گرفته و باین جملات شروع می‌گردد: «ای قلم‌ای آنکه در دست مرد دلیر نایب مناب شمشیر و در انگشت حکیم ووزیر قائم مقام عقل و تدبیری برخویش ببال که کنوز رموز معرفت را یگانه مفتاح سعادت و مخزن دانش و شرأفت را فرزانه ابواب سیادتی. »

پس از سرمقاله اخبار و وقایع شهری ( نمایش در عمارت چهلستون ) وبعد اشعاری بعنوان ( ادبیات. خطاب بقلم ) که باین شعر شروع می‌شود:‌ای قلم‌ای طر از هر نامه * معنی آرای راز هر نامه) چاپ شده و در صفحه چهارم بامضای (دکوچی) قسمت اخلاقی بعنوان ( ظرایف و لطایف ) درج شده و مشتمل بر یکعده امثا لیست از این قبیل. وقتی چوبا ور می‌داری گربه دزده رم می‌کوند. شیرینی دندون قاضی را کند می‌کونه. تا آخر.