اصفهان به دبیری اشتغال و ضمناً ریاست دبیرستان فرهنگ را نیز بعهده داشت و در دانشگاه اصفهان نیز به تعلیم سخنسنجی و سبکشناسی دانشکده ادبیات منصوب شد و ضمناً پیوسته در توسعه کتابخانه شخصی خود که از زمانهای طلبگی بنیاد گذارده بود میکوشید و آنرا بصورت کتابخانه نفیس و پرارزشی درآورد و هرگاه که فارغ از کار تدریس بود در این کتابخانه به مطالعه و تحقیق و بررسی میپرداخت و شبها را تا ساعتها بعد از نیمه شب با کتابهایش میگذرانید و بتدریج قدرت بینائیش کم شد و هر دو چشمش آب مروارید آورد و در بیمارستان نمازی شیراز تحت عمل جراحی قرار گرفت و متأسفانه یک چشم بینائیش را از دست داد و برای کسی که تنها عشق و علاقهاش در زندگی مطالعه و تحقیق بود این مسأله ضربه سختی شد و بتدریج در روحیه او تأثیر گذاشت و روز بروز ضعیف و رنجور گردید و با اینکه اطباء، مطالعه و تدریس را برایش منع کرده بودند معهذا تا آخرین روزهای زندگی تا نیرو داشت مطالعه کرد درس داد مقاله نوشت و جامعه دانشجویان و مستعدین در محافل دوستانه و در منزل شخصی او از محضر و از معلوماتش برخوردار بودند.
برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۸
ظاهر