پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۳۵۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الياء
ایرانشهر
 


یکبار بقلم فضلای شرق و غرب نوشته می‌شده و وجه اشتراک آن همه جا بشرط پیشگی یك لبره انگلیسی است، ووجه اشتراك باید بوسیله اسکناس و بابرات بانك شاهنشاهی بنام آقای حسین کانام‌زاده فرستاده شود. برای معلمان و طلاب و شاگردان مدارس ذکور و اناث و قرائتخانه‌ها عموماً بشرط فرستادن وجه اشتراك قبلاً ۳۰ قرآن بجای یك لیره است.

ایرانشهر رویهمرفته در سال سوم ۱۲ شماره در ٧۶۶ صفحه ضمیمه فهرست مندرجات که ضمیمه شماره دوازدهم طبع شده، نشر یافته و شماره ۱۲ که شماره آخر این سال است در تاریخ اول آبان ۱۳۰۴ شمسی مطابق ۴ ربیع الثانی ١٣۴۴ قدری منتشر شده. مقاله اول این شماره تحت این عنوان است: تاریخ ایران تازه شد. ۲۰ خاتمه سلطنت قاجار و طلوع دوره پهلوی » مندرجات این سال نیز مانند سال‌های قبل مطالبیست علمی، ادبی، اخلاقی، فلسفی و و تاریخی که بقلم فضلا و دانشمندان نوشته شده و علاوه مشتمل بر تصاویری است که من جمله تصویرهای

« باغچه بچه‌ها در انگلستان اردشیر بایکان، بزغاله دوسر، تربت حافظ شیرازی جورج‌امیتمن، دبستان فردوسی بوشهر سید جمال اسد آبادی، شیخ محمد خیابانی مجسمه فردوسی، ولتر شاعر فرانسوی، مدرسه فرهنك اصفهان ) وتصاو بر دیگر باشه. مقالات سال سوم تحت این عناوین است: « قسمت اجتماعی؛ قسمت ادبی قمت فلسفی، قسمت تاریخی، قسمت فنی، ادبیات؛ جهان زنان؛ معارف ایران تعلیم و تربیت؛ معارف دیگران؛ مردان نامور، صنایع ظریفه، شرق و غرب؛ مطبوعت تازه، تدقیقات ادبی، سؤالات علمی متفرقه » نویسندگان مهم در این سال عبارتند از: کاظم‌زاده - رضا‌زاده شفق - میرزا محمد خان قزوینی - هوشیار شیرازی - سید محمد توفیق رشید یاسمی - اسد آبادی - ع. میکده - ا. بیژن - علی. هاشمی.

سال چهارم مجله ایرانشهر سال چهارم مجله ایرانشهر بهمان وضع و اسلوب وقطع سنوات سابق با بدایره انتشار گذاشته و اولین شماره این سال در تاریخ اول فروردین ۱۳۰۵ شمسی مطابق ٢٢ مارس ١٩٢۶ میلادی منتشر گردیده است شماره اول این سال با اشعار زیر که از تراوشات افکار مدیر مجله، آقای کاظم ایرانشهر و در توحید سروده شده شروع می‌گردد: جهان آفرینا توا نا توئی * که یگنا و بینا و دانا توئی * رهی دور دارم من اینك به پیش * پر از رنج و در د و پر از خار و نیش * در این راه تاریك و پر سنگسار * چراغی ز مهرت فرا راه دار که گردد زموزش در این بوته خاك * روان دل و دیده و از پاك * فروغش بود نیکی و راستی * بسوزد زبن زشتی و کاستی * فروزد همه دانش و هوش و رای *