پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۱۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الرا
ارمغان ، اروسياك
 

بر ماده تاریخ قوت آنمرحوم نیز میباشد )

چو نومید از در فضلت نگردد هیچ خواهند * بما صبر و بوی تشریف غفران دار ارزانی دعا شد مستجاب آری که شد تاريخ مرك او * وحید جا گزیده در پناه فیض سبحانی

یکی از معاصرین در حق وحید مینویسد : مرحوم وحید چنانکه آثار گرانبهای وی بهترین معرف او وحجت گفتار ماست قریحه وقاد و طبعی توانا داشت و با آنکه در ترکیب الفاظ شیوه اساتید پیشین نظم فارسی را از دست نمیداد معانی بدیع در سخنان وی بسیار دیده میشود . مردی خوش سیما و گشاده روی و فروتن و مهربان و کم آزار؛ در طریق وفا و محبت ثابت و راسخ ؛ در وطن پرستی و ایران دوستی بی نظير ، بلطف طبع وحسن معاشرت یگانه و خلاصه آنکه شخصی بود دارای ملکات فاضله و خصائل حمیده و بهمین سبب در دل دوستان خود جای داشت ۲۰ شماره ۹۳ سال دوم اطلاعات هفتگی.

مرحوم وحید علاوه بر دوره ۲۲ ساله ارمغان که سابقا بتفصیل از آن گفتگو کردیم کتب دیگری تالیف و یا تصحیح نموده و بطبع رسانده و نیز کتبی را که دیگران تصحیح و یا ترجمه نموده بسرمایه وی در مطبعه ارمغان طبع و نشر شده است از این قرار : سبعه نظامی گنجوی مشتمل بر قصاید و غزلیات و مثنویات حکیم نظامی در هفت مجلد . دیوان اديب الممالك ، دیوان استاد جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی دیوان قائم مقام فراهانی . جام جم اوحدی . ره آورد وحید ( در دو جلد ) رسائل خواجه عبدالله انصاری . تذکره سام میرزای صفوی، تذکره میرزا طاهر نصر آبادی ( در سه جلد ) کلیات بابا طاهر . امين ومامون . ديوان ابو الفرج رونی . کلیات عبید زاکانی . دیوان کامل سید احمد هاتف . کاخ دلاويز .

از مرحوم وحید بستگانی هنوز در دستگرد زندگی مینمایند و نیز چند فرزند پسر و دختر از وی باقیست که بزرگتر از همه نسیم زاده وحید است و اکنون در طهران بدستیاری دوستان قدیم پدر خود در انجمن ادبی حکیم نظامی مجتمع گردیده و چند ماهی است بهمت آنان و بمدیری آقای نسیم زاده مجددا مجله ارمغان منتشر میگردد و تا حین تحریر این یادداشت سه شماره منتشر شده است .

(۹۳) اروسياك

روزنامه اروسياك در طهران بزبان ارمنی ، در سال ۱۳۱۳ شمسی تا سیس و منتشر شده است.

(٩٤) ارومی اور نود و کسانا

مرحوم تربیت در فهرست روزنامه‌های آذربایجان درباره این روزنامه مینویسد:

–۱۵۱–