پرش به محتوا

برگه:تاریخ جراید و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد اول.pdf/۱۴۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف الف بعده الرا
ار مغان
 

يك از راه ادامه اشتراك و افزودن مشتری سرمایه طبع و نشر هفده ساله و ادامه از مغان را فراهم ساخته و میسازند .»

پس از این مقاله افتتاحی تصویر اعلیحضرت رضا شاه پهلوی و فرزندش محمد رضا شاه، در دو صفحه گراور شده و از این بس تحت عنوان ( نامه هفده ساله ) اشعاری که از اثر طبع مدیر مجله میباشد ، آورده شده واشعار بد ينقسم شروع می گردد :

ای نامه هفده ساله ما * با هفده سال رنج چونی * ای یافته هفت گنج با رنج با دولت هفده گنج چونی . کتاب ضمیمه سال هفدهم بخش اول از تذکره میر زا طاهر نصر آبادی اصفهانی است که در ۲۰۰ صفحه بقطع وزیری چاپ شده است .

سال نوزدهم ارمغان - شماره اول شماره نوزدهم ارمغان متعلق بفروردین ماه ۱۳۱۷ شمسی در خرداد ماه سال مذکور در هفتاد و دو صفحه بقطع خشتی بزرك با سرمقاله زیر منتشر گردیده است : « بنام ایزد بخشاینده . در سایه حمایت داد و دانش مهین آفتاب آسمان بزرگواری و اختر درخشان چرخ کامکاری ۰۰» پس از مقدمه مذکور اشعاری تحت عنوان ( نوزدهمین سال ارمغال ) که با این شعر شروع میگردد؛ چاپ شده : ( عید آمد و سال نوزدهم برنامه ارمغان شد آغاز ۰» در این سال نیز ارمغان ده شماره منتشر شده و در آخر سال کتابی بعنوان ضمیمه بمشتركين داده شده است.

سال بیستم ارمغان - شماره اول سال بیستم ارمغان در فروردین ۱۳۱۸ شمسی انتشار یافته و مقاله افتتاحی آن پس از درج چند سطر بعنوان (بیستمین سال ارمغان) اشعاریت موسوم بچکامه شاباش اثر طبع مرحوم وحید راجع بعروسی محمد رضا شاه پهلوی با فوزيه . اينك چند سطر مقدمه و چند بیت از اشعار ؛

چکامه شاباش

پس از نام پزدان پاك و ستایش و سپاس مهین شاهنشاه ایران پناه پهلوی که آیین و روش همه ساله ما بوده اينك سال بیستم مجله ادبی ارمغان را با چکامه شاباش که بمناسبت جشن عروسی والاحضرت اقدس شاپور نخست و ولیعهد محبوب ایران با والا حضرت اقدس فوزیه شاهنشاه زاده مصر سروده شده افتتاح و این جشن میمون را بتمام فرزندان ایران تهنیت و مبارک باد میگوئیم.

وحید
چکامه شاباش

ارمغان وحید دستگردی

مصر و ایرانرا سر ا پنجه نیروی قضا
داد پوند و یکی ساخت بفرمان رضا
 
گشت این فرمان از جانب یزدان امضا
ورپس امضا در شهروده و کاخ و فضا
 
هر دو کشور راشد شادی و بهروزی یار
هر دو را سودسر فخر بچرخ دوار تا آخر
 
–۱۴۷–