پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد دوم.pdf/۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف ب بعد الراء
پروانه
 

و رفتارش یکی است و غیر از استقلال وطن هر چه هست در نظرش اندکی خوف از سوختن ندارد و رعب را کفر میداند. » شماره ۱۵ سال اول در تاریخ سه شنبه ۲۹ محرم و شماره ۱۷ در تاریخ سه شنبه ۲۱ صفر و شماره ۳۱ سال اول در تاریخ سه شنبه ۲۹ شهر ذيقعده الحرام ۱۳۲۹ قمری در هشت صفحه منتشر شده است . و از این شماره ۳۱ است که دیگر اسمی از مدیر مسئول روزنامه ) وحید ) نیست واسم وحيد از روز نامه حذف شده و در عوض صاحب امتیاز و مدیر مسئول که معمولا اسم او در انتهای صفحه هشت نوشته میشده ؛ ( مومن زاده ( معرفی شده است. معلوم میشود از این تاریخ دریگر مرحوم وحید در امور روزنامه دخالتی نداشته است .

لازم است یاد آور شویم که برون در کتاب مطبوعات و شعر فارسی (ص ۵۷) جائیکه اسمی از روزنامه پروانه برده نام مدیر مسئول یعنی وحید را ذکر نکرده است . در صورتیکه طبق نمونههای موجود و المعاریکه از وحید در روزنامه چاپ شده مسلماً روزنامه پروانه با شرکت وحید چاپ و منتشر میشده است. و اینهم یکی از موارد سهو و اشتباه برون راجع بمطبوعات فارسی است . مندرجات پروانه مانند سایر جراید آغاز مشروطیت عبارت از يك سر مقاله سیاسی یا اقتصادی و پس از آن اخبار شهری و اخبار سایر ایالات و ولایات واخبار انجمن ولایتی و شکایات مردم از حکام و تلگرافات و اخبار پایتخت میباشد . رو بهمرفته روزنامه پروانه از جهت اشتمال آن بر وقایع آن ایام اصفهان روزنامه نفیسی است و از حیث سبك مطالب و چاپ و قطع صفحات و ستونهای هر صفحه بعينه مانند روزنامه زاینده رود است.

علاوه بر مندرجات مذکور قسمتی در روزنامه تحت عنوان ( ادبیات ) بشعر چاپ بیشتر راجع بفواید علم و مشروطیت و این قبیل امور است. برای نمونه اشعاری که بعنوان ( ادبیات ) در شماره ۳۱ چاپ شده نقل مینمائیم :

ایکه چون تصویر دیواری خموش
بشنوی تا پند من بگشای گوش
 
نیست انسان آنکه او را هوش نیست
شخص ابله بود و نابودش یکی است
 
هر که را نبود خرد او مرده است
دایم از بی دانشی افسرده است
 
زنده بی حس جمادی بیش نیست
کوز بی حسی بفکر خویش نیست
 

( این اشعار تقریباً دو صفحه روزنامه را فرا گرفته و باین شعر ختم میگردد:«

چون زمام خود بدست خود دهی
از همه سختی و ذلت وا رهی
 

برای مزید اطلاع خوانندگان فهرست شماره ۱۵ سال اول روزنامه را ذیلا نقل مینمائیم

مقاله افتتاحی ( راه رستگاری این است ) این سرمقاله در صفحه و نیم روزنامه را گرفته است. توصیه در ضمن تغزل او طرف ملت غیور تبریز ( این توصیه بشعر است و باین اشعار شروع میگردد) :

ملت اسلام تا کی در شدائد برد باری
اف بر این اسلام خواهی وای بر این حقگذاری
 
دیده عقل و بصبرت نیست تا محسوس بیند
صبحگاه روشن ایرانیان را شام تا ری
 

( تغزل مذکور در يك صفحه روزنامه چاپ شده و باین شعر ختم میشود ) :

-۵۲-