نویسنده را با تمام اوراق و سوابق جلب و بشعبه ۹ آگاهی تحویل دادند و از آنجا بلا فاصله بدون بازپرسی و تحقیق دستور توقیف داده شد و مرا تحویل زندان دادنه. نویسنده را بنام مقصر سیاسی در زندانی که جایگاه دزدها؛ قطاع الطریقها وجانی بود جای دادند گفتند تا وضعیت شما روشن نشود جای شما اینجاست دومین مرتبه مرک در نظر من مجسم شد.
در آذر ۱۳۱۶ مختاری رئیس شهربانی مدیران جراید را احضار و بآنها پرخاش نموده که بایستی وضعیت خود را عوض کنید مثل سایر ممالک راقیه چیز بنویسد الا همه را توقیف میکنم. (مدیران جراید همه ساکتاند فقط آقای هوشمند می گوید هر وقت اطلاعات شما که رئیس شهربانی هستید مثل رئیس شهربانی لندن شد روزنامههای ما هم مثل دنیا میشود) همکاران من که این وضعیت را دیدند دست از حیات من شسته و باور نداشتند که شب را سالم بمنزل بروم. لیکن مختاری حاضر نبود آزار جزئی من اکتفا که مترصد فرصت بود تا نقش مهمتری را برای من بازی نماید تا آنکه در اسفند ۱۳۱۷ اینجانب تلگراها از پادشاه سابق تقاضای شرفیا کردم. مختاری فهمید که من معتقدم بایستی شاه را از اوضاع مطلع نمایم. همین تلگراف را مستمسک نموده و فوراً مرا توقیف نمود. پس از مدتها باین زندگی تلخ خاتمه داده شد من را یعنی کالبد خسته را از توقیف خارج لیکن جان شیرین او را در توقیف باقی گذاشت. من آزاد شدم لیکن روزنامه توقیف ماند.
بالاخره مرا متهم بمرام بالشویکی میساخت و در فروردین ۱۳۱۸ مرا مجدداً در زندان انداخت. پس از دو سال و نیم بمن اخطار کردند که ممکن است با خرج خود بکاشان تبعید شوی گذشته از اینکه من از هستی ساقط شده بودم رفتن بکاشان را مقدمه رهسپاری بدیار عدم میدانستم. من پیمودن راه کاشان را که برای من دروازه وادی خاموشان بود حرفی نداشتم زیرا از زندگی سیر شده و مرک را برای خود موهبتی می دانستم. بالاخره بکاشان تبعید شدم و طولی نکشید که قضایای شهریور ۱۳۲۰ پیش آمد. »
هما قسم که یادآور شدیم پس از آزادی آقای هوشمند دو مرتبه روزنامه سعادت بشر را در طهران منتشر نمود. از این روزنامه مجدداً در ذیل کتاب گفتکو خواهیم کرد.
(۶۵۵) سعادت جنوب
در سال ۱۳۰۱ شمسی روزنامه سعادت جنوب در شهر شیراز تأسیس و بطور هفتگی منقشر شده است.
(۶۵۶) سعادت وطن
روزنامه سعادت وطن در سال ۱۳۰۲ شمسی در طهران تأسیس و بطور هفتگی منتشر شده است.
-۴۲-