پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدرهاشمی جلد سوم.pdf/۳۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف سین بعده پ
سپاهان
 

پس از مقاله افتتاحی مذکور مقاله‌ای تحت عنوان (ابنیه تاریخی اصفهان - علی قاپو) و در صفحات دوم و سوم مقاله دیگری بقلم آقای ) کی استوان ) و پس از آن سرود فارسی محصلین کالج چاپ شده است.

اولین سرودی که در اصفهان معمول شد- اول سرودی که در میان محصلین مدارس اصفهان معمول شد و عموماً محصلین آنرا در مجالس جشن می‌خوادند سرودیست که آقای مکرم مدیر مجله سپاهان بنظم در آورده و در همین شماره مجله درج است، قسمت اول این سرود چنین است:

هموطنان از علم و هنر راه مقصود شود طی
کو همت ما.
 
همقدران از فضل و ادب رخش موهوم شود پی
کو غیرت ما.
 
تا یکی اندر جهاات بر قراری
چند تن در می‌دهد ملت بخواری
 
کشور ایران مسکن ملت بی‌سر و سامان
کی گردد آباد.
 
جان از غم رنج و شداند دوران
کی گردد آزاد.
 
گر بنا شد اهل ایران را معارف
ور ندانند اهل این سامان وظائف
 
ایران منهدم و یران شد منفعل وحیران شد
بسکه بملت جهل است و همراه
 
ویران مملکت ایران شد جایگه شیران شد
از سخن ما کس نیست آگاه
 

آخرین مقاله مندرج در شماره اول قسمتیست تحت عنوان (حفظ الصحه عمومی) که بقلم آقای (دکتر صدیق الاطباء - لقمانی) نوشته شده است.

محل اداره مجله: اصفهان؛ خیابان خوش سرای مغزی و قیمت اشتراک آن سالیانه طبقه اول ۳۰ قران، متوسط ۲۰ قران، کسبه بازار ۱۰ قران. تکشماره چهار شاهی در سال اول؛ در عنوان روزنامه؛ مدیر داخلی (میرزا عبدالحسین کجانی) معرفی شده ولی بعداً اسمی از او در میان نیست و در عوض در سال پنجم مدیر داخلی میرزا باقر خوراسگانی معرفی گردیده است.

شماره اول سال چهارم مجله در چهار صفحه بقطع کوچک در تاریخ ۲۶ ذیحجه ۱۳۴۳ قمری و شماره اول سال پنجم آن باز در چهار صفحه بقطع کمی بزر گتر در تاریخ هشتم ربیع الثانی ۱۳۴۵ قدری منتشر شده است.

مندرجات مجله سپاهان علاوه بر مقالات مختلف و اخبار شهری قسمتی است تحت عنوان (تقویم سپاهان) که چون در آن تاریخ تا اندازه تازگی دارد بنقل یکی از این تقویم‌ها می‌پردازیم:

«تقویم سپاهان- اوضاع فلکی در این اسبوع دلالت دارد بر مطلوب شدن عبای نائینی و عصبانی شدن محروم الوکاله سرسینه پائینی مستور ماندن مقاصد حقه و تحریک شدن و جرقه کردن مدیر ورقه جرقه. کمک رسیدن میرزا فرج الله خان وفضولی کردن بچه‌های میرزا اسدالله خان کنار رفتن آن ماده مولا و راه انداختن بازی ما ملا و کشیدن اشکال بدهیولا و قلم زن شدن کربلائی فتح الله جولا واتحاد کردن با نره قولاه رفتن بدجنس بجانب قمشه و گفتن مردم که برو گمشه. نقاشی کردن باجی عینکی و قسم یاد کردن بجون از کی و راه انداختن چرخ و کلک. بکار افتادن مدعی العموم و

-۲۵-