پرش به محتوا

برگه:ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد.pdf/۶۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و حوض‌های کاشی
بی آنکه خود بخواهند
انبارهای مخفی باروت‌اند
و بچه‌های کوچه‌ی ما کیف‌های مدرسه‌شان را
از بمب‌های کوچک پر کرده‌اند.
حیاط خانه‌ی ما گیج است.

من از زمانی که قلب خود را گم کرده‌است می‌ترسم
من از تصویر بیهودگی این همه دست
و از تجسم بیگانگی این همه صورت می‌ترسم
من مثل دانش‌آموزی