پرش به محتوا

برگه:ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد.pdf/۲۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

آیا تو
هرگز آن چهار لاله‌ی آبی را
بوئیده‌ای؟ …

زمان گذشت
زمان گذشت و شب روی شاخه‌های لخت اقاقی افتاد
شب پشت شیشه‌های پنجره سر میخورد
و با زبان سردش
ته مانده‌های روز رفته را به درون میکشد

من از کجا میآیم؟
من از کجا میآیم؟
که اینچنین به بوی شب آغشته‌ام؟
هنوز خاک مزارش تازه‌ست