این برگ همسنجی شدهاست.
آری این منم که در دل سکوت شب
نامههای عاشقانه پاره میکنم
ای ستاره ها اگر بمن مدد کنید
دامن از غمش پر از ستاره میکنم
با دلی که بویی از وفا نبرده است
جور بیکرانه و بهانه خوشتر است
در کنار این مصاحبان خودپسند
ناز و عشوههای زیرکانه خوشتر است
ای ستارهها چه شد که در نگاه من
دیگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد؟
ای ستارهها چه شد که بر لبان او
آخر آن نوای گرم عاشقانه مرد؟
جام باده سرنگون و بسترم تهی
سر نهادهام به روی نامههای او
سر نهادهام که در میان این سطور
جستجو کنم نشانی از وفای او