پرش به محتوا

ایرانیان و یونانیان به روایت پلوتارخ/مقدمه

از ویکی‌نبشته

مقدمه

«قصد من از نگارش این کتاب، بیان حوادث تاریخی نیست بلکه منظورم تجسم شرح زندگانی جمعی از مردان نامور روم و یونان است. اعمال بزرگ و قهرمانانه انسانها همواره مبین خوبی و بدی یا پاکدامنی و شرارت آن افراد نیست بلکه بسیاری موارد ذکر یک واقعه کوچک یا یک عمل جزئی بیشتر و بهتر از وصف یک نبرد عظیم و مرگ‌بار بیان‌کنندۀ کردار و رفتار آن افراد است.

آنانکه صورتگرند و چهره‌های قهرمانان را ترسیم می‌کنند نیک می‌دانند که چگونه سایه و روشن صورتها را نقاشی کنند و این تصاویر به ما نشان می‌دهد که این افراد چگونه به نظر می‌رسیدند. من نیز می‌کوشم مانند یک نقاش، به یاری قلم خود، روان این مردان نامور را برای شما مرتسم کنم. هدف من روز نخست بیان سرگذشتهای مردان نامی برای آگاهی دیگران بود اما به مرور چنان با این انسانها خو گرفتم که دلم نمی‌خواهد آنان را از خانه دل خود بیرون کنم و مشتاقم همواره با آنان زیست کنم.

سیرتهای پسندیده این مردان بزرگ در چشم من نظیر آیینه‌هایی است که وقتی به آنها می‌نگرم قادرم نقصانهای خود را جبران کنم و در رفع معایب خود بکوشم. زیستن با آنان این امکان را می‌دهد که من به فضائل و شیوه‌های پیروزی آنان آشنا شوم و خود به همان طریقی گام بردارم که آنان رفته‌اند. این سودی است که از این خدمت خود برده‌ام...»

پلوتارک - سال ۱۰۵ بعد از میلاد مسیح - دیباچه کتاب زندگیهای هم‌نظیر

این کتاب عظیم را که متضمن شرح حال جمعی ناموران یونان و روم است، پلوتارک نوشت، اندیشمندی که در تاریخ ادب جهان به عنوان یک فیلسوف، شرح‌حال‌نویس و معلم اخلاق شناخته شده است، و در عین حال، نقادان ادب گیتی او را نخستین متفکری می‌دانند که در پهنۀ زمین به کار خطیر و سودمند «بیوگرافی‌نویسی» پرداخته است.[۱] طی قرون متمادی، از قرن یکم میلادی تا امروز، بزرگترین خردمندان و ادیبان و هنرآفرینان عالم از مطالعه کتاب او سود برده‌اند و چه بسیار که مطالب آن را منشأ و مآخذ خلق نمایشنامه‌ها و داستانها و منظومه‌هایی قرار داده‌اند، چنانکه ویلیام شکسپیر درام‌نویس توانای انگلیس، مبنای تراژدی مشهور جولیوس قیصر خود را همین کتاب پلوتارک قرار داد و حتی قسمتهایی از مضامین آن را که به نثر بود به نظم برگرداند. بسیاری از شرح‌حال‌نویسان از شیوۀ او پیروی کرده‌اند[۲] و جمعی از تاریخ‌نویسان، به نوشته‌های او استناد کرده‌اند.۳ پلوتارک از دورانهای افسانه‌ای «رومولوس»[۳] و اودیسه سخن می‌راند تا قریب نیم قرن پیش از حیات خود وی. او نیک می‌دانست که سازندگان اصلی قدرت فکری و نیروی سیاسی این دو سرزمین چه افرادی هستند و ازاین‌رو سعی وی این بود که زندگانی ناشناخته و دنیای مجهول آنان را برای نسلهای آینده روشن کند و باقی گذارد. در فصول مختلف کتاب عظیم خود می‌کوشید شرح دهد که چه عواملی آنان را به صوب موفقیت و اشتهار رهنمون شد و در عین حال چه خطاهایی آنان را به سوی سقوط و فنا کشاند. کتاب او تنها متضمن سنه و فهرست اعمال خطیر نیست بلکه بسیاری موارد داخل خانه‌های در بسته و زندگانیهای خصوصی افراد می‌شود و از آنچه در پس پرده می‌گذشته راز گویی می‌کند.

از آنجا که با بیان شرح حال یک قهرمان یونانی، شرح زندگی یک قهرمان رومی را نیز به میان می‌کشد و از دنیای او سخن به میان می‌آورد ازاین‌رو همیشه مقایسه در میان است. مقایسه بین دو تمدن روم و یونان - و سبب اینکه پلوتارک نام کتاب خود را زندگانیهای هم‌نظیر گذارد همین بود که دائما از دو شرح حال مشابه و هم‌دوره و از دو قهرمان یونانی و رومی گفتگو می‌کند.

مردان با نام و نشانی که پلوتارک از آنان یاد کرده، از چه صنف و طبقه بوده‌اند و تعداد آنان روز نخست چه بوده است؟

پلوتارک چهار طبقه از ناموران روم و یونان را در کتاب خود انتخاب کرده و از آنان مطالب مستند نگاشته است. این چهار طبقه عبارتند از سرداران، قانون‌گذاران، خطیبان و سیاستمداران. از اصل کتاب و شیوۀ دقیق تنظیم آن اثری در دست نیست. می‌گفته‌اند که روز نخست تعداد مجلدات کتاب پلوتارک ده جلد و افراد منتخب او یک‌صد نفر بوده‌اند که دو به یکی از یونان و یکی از رم، در پنجاه فصل از آنان سخن به میان می‌آورده است اما امروز بیست و دو بخش متضمن شرح حال چهل و چهار نفر باقی مانده است. بقایای آن طی قرون و سالها از میان رفته است. به گفته بعضی محققان، نحوۀ تنظیم شرح حالها بدین گونه که امروز هست نبوده است و آنچه امروز در دست است بعدها به وسیلۀ بعضی استادان یونانی تدوین شده است. سبب این تردید، تناقضی است که در نوع بعضی شرح حالها دیده می‌شود. در زمینه بیوگرافی‌نویسی، پلوتارک شرح حال هشت نامور دیگر هم نوشته است که بعدها به این مجموعه اضافه شده است. اما پرسشی که در میان می‌آید اینست که پلوتارک منابع و مآخذ عظیم خود را از کجا تهیه دیده و این کتاب بزرگ در چه دورانی نگاشته شده است؟

قرائن و شواهد نشان می‌دهد که زندگانیهای هم‌نظیر طی سالیان متمادی، شاید دورانی بیش از چهل سال نگاشته شده و در این مدت نسبتا طولانی، نویسنده مدام در پی جمع‌آوری اسناد و مدارک لازم بوده است. این نویسندۀ توانای یونانی به خاطر تهیه منابع کتاب خود ناگزیر از شهری به شهری سفر می‌کرده و به کتابخانه‌ها و افرادی که صاحب‌نظر بوده‌اند مراجعه می‌کرده است. به منظور گردآوری اسناد پیرامون رجال رومی، به ایتالیا سفر کرده و دیر زمانی در شهر رم اقامت داشته است.

خود او طی اشاراتی که در مقدمۀ مجلدات زندگانیهای هم‌نظیر کرده می‌نویسد:

مردی که مصمم است شرح حال انسانهایی را بنویسد که نه در دوران حیات او می‌زیسته‌اند و نه در شهر و موطن او اقامت داشته‌اند خواهی نخواهی باید به هر سرزمینی که فکر می‌کند و می‌تواند در آنجا آثاری از زندگی گذشته او به دست آورد سفر کند و به افرادی که به نحوی با او آشنایی داشته‌اند مراجعه نماید...

و بعد ضمن سفر به رم، در دیباچه شرح حال دمستن[۴] خطیب نامور یونانی، اضافه می‌کند که:

من به اندازه‌ای در دوران اقامتم در شهر رم و سایر شهرهای ایتالیا مشغول حل مسائل سیاسی و سرگرم تدریس فلسفه بودم که کمتر وقت می‌یافتم به تکمیل دانش خود بپردازم ازاین‌رو در سالهای پیری زبان و ادبیات لاتین را آموختم...

برای آشنایی بیشتر با این اندیشمند دنیای قدیم و اثر برگزیدۀ او بهتر است در زندگی‌نامه خود او سیری بکنیم:

پلوتارک به سال ۴۶ بعد از میلاد مسیح در شهر «کرونیا»[۵] از بلاد یونان پای به عرصه وجود گذاشت. در آتن به تحصیل فلسفه اشتغال ورزید و در عین حال علوم عقلی و نظری و علوم بدیع را نیز آموخت و به تدریج به اخلاقیات توجه فراوان پیدا کرد. به منظور آشنایی با متفکران عصر، چنانکه معمول زمان بوده است، به سفر پرداخت و به بسیاری از شهرهای یونان سفر کرد و از آنجا در دوران فرمانروایی - «وسپازیان»[۶] عازم پایتخت امپراطوری روم شد. مدت اقامت او در رم و دیگر شهرهای ایتالی به درازا کشید و قریب ده سال در آن سرزمین رحل اقامت افکند. کار او در این دوران تدریس فلسفه و نگارش کتابهای خود بوده است.

پس از آن تاریخ، یعنی به سال ۷۹، به زادگاه خود کرونیا بازگشت و دورانی در مقام رئیس هیئت قضات و زمانی نسبتا طولانی در مقام نماینده دولت در معاملات بازرگانی به خدمت مردم اشتغال ورزید.[۷] ضمن اقامت در کرونیا، به منظور آنکه در سلک کاهنان معبد «دلفی»[۸] درآید، به این شهر که فاصله آن تا کرونیا زیاد نبوده سفر می‌کرده و با کاهنان این پرستشگاه آمیزش داشته است. ضمنا در آموزشگاهی که خود تأسیس کرده بود به تدریس ادب و فرهنگ یونان و روم نیز می‌پرداخته است.

شرح حال او نمایشگر آنست که پلوتارک در عمر هشتادساله خود دارای اشتغالات عدیده بوده و کمتر فرصت خانه‌نشینی و کتاب‌نویسی داشته است، در این صورت چگونه می‌توان تصور کرد که او خالق دو اثر بزرگ ادب یونان باشد، یکی کتاب مورالیا[۹] که آن را می‌توان اخلاق‌نامه ترجمه کرد و متضمن افکار او پیرامون مذهب، فضائل انسانی، سیاست، ادب و غیره است و دیگری کتاب زندگانیهای هم‌نظیر که مشتمل بر شرح حال جمع کثیری از مردان نامور یونان و رم است. قاعدتا این اندیشمند بزرگ می‌بایستی شبانه‌روز به کار و فعالیت اشتغال داشته باشد تا بتواند این همه وظائفی را که خود برای خویش تعیین کرده بود انجام دهد. به موجب پاره‌ای اشارات که به وسیلۀ وقایع‌نگاران


    در مورد اخیر ادوارد گیبون نویسنده «تاریخ زوال و سقوط امپراطوری روم» را می‌توان مثال زد.

  1. پلوتارک در شرح حال یکی از قهرمانان خود اشاره می‌کند که وی شرح‌حال‌نویسی را از شخصی به نام «آریستوسن» Aristosene آموخته و این نویسنده اخیر شرح حال چند تن از رجال معروف را نگاشته بود، اما از این کتاب اثری در دست نیست. ضمنا گفته شده که قبل از پلوتارک نویسنده دیگری به نام پولیبی Polybe به این شیوه اثری داشته، اما آنچه مسلم است این است که هیچ‌یک از این نویسندگان زندگانی قهرمانان را این چنین با هم مقایسه نکرده است.
  2. برای نمونه سطور مربوط به معرفی «کاسیوس» را از دو اثر پلوتارک و شکسپیر می‌توان مقایسه کرد. پلوتارک در کتاب زندگانیهای هم‌نظیر می‌نویسد:
    «سزار نسبت به کاسیوس احساس حسادت می‌کرد و حتی به او مظنون بود. بارها به دوستانش می‌گفت: «شما دربارۀ این مرد چگونه می‌اندیشید؟ من از نگاههای مات او خوشم نمی‌آید. من از چهره لاغر و ریاضت‌کشیده‌اش هراسناکم...»
    شکسپیر در نمایشنامه جولیوس قیصر چنین می‌سراید:
    بگذارید بگرد من مردانی گرد آیند که فربه باشند، مردانی که سیمایی آراسته‌ای دارند و شب‌هنگام به راحتی به خواب می‌روند، آن کاسیوس سیمایی استخوانی و نگاهی گرسنه دارد، او بسیار می‌اندیشد و در نظر من این‌گونه مردان خطرناکند...» در یک مورد شکسپیر عینا سخن پلوتارک را نقل کرده است، آنجا مارک آنتونی خطابه‌ای بر جنازه قیصر ایراد می‌کند، می‌گوید:
    «آه مرا عفو کن، ای قطعه خونبار زمین، که من با این قصابان این‌گونه با تواضع و فروتنی رفتار می‌کنم...»
    اینکه شکسپیر مستقیما از نوشتۀ پلوتارک به خط «ایونی» یا لاتین استفاده کرده باشد تردید است. کتاب زندگانیهای بی‌نظیر پلوتارک در سال ۱۵۵۹ میلادی به وسیله ژاک آمیو Jacques Amyot به فرانسه ترجمه شده بود و قریب بیست سال پس از او سرتوماس نورث Sir Thmas North همین کتاب را به انگلیسی برگردان کرد. از آنجا که نمایشنامه جولیوس قیصر به سال ۱۶۰۱ به روی صحنه آمده می‌توان تصور کرد که شاعر و درام‌نویس عالیقدر انگلیسی، ترجمه سرتوماس نورث را خوانده باشد. در سه نمایشنامه دیگر شکسپیر زیر عناوین «آنتونی و کلئوپاترا» «کوریالانوس» Coriolanus و تایمون آتنی» Timon of Athens (نخستین اجرا به سال ۱۶۰۵) نمونه‌هایی هست که نشان می‌دهد شکسپیر حتی توطئه‌های اصلی این نمایشنامه‌ها را از پلوتارک اقتباس کرده است.
  3. رومولوس Romulus را بنیان‌گذار افسانه‌های رم می‌دانند. او و برادرش رموس Remus فرزندان سیلویا Sylvia فرمانروای سرزمین خیالی آلبا هستند که هر دو برادر به وسیله شیر گرگ بزرگ شده‌اند.
  4. Demosthenes
  5. Chaeronea
  6. Vespasian
  7. کرونیا که در دوران باستان شهرت فراوان داشته و امروز دهکده‌ای به همین نام به روی تلهای خاکی آن وجود دارد، در روزگاران گذشته مرکز بازار تجارت روغن زیتون و انواع عطریات بوده و پیشه‌وران و معامله‌گران از هر سو برای معاملات کلان به این شهر روی می‌آوردند. به خاطر اهمیت تجارت، پلوتارک که مردی شریف و درستکار و در حقیقت معتمد محل بود از جانب دولت عنوان Market Commissioner یا نماینده دولت در معاملات تجاری را یافته بود.
  8. دلفی Delphi شهری باستانی بود که در مرتفعات پارناسوس Parnassus در دماغه خلیج کورینت Corinth بنا شده بود و از دیرباز مقدس‌ترین و باستانی‌ترین تحصن‌گاه و پرستشگاه مردم یونان بود. معبد آپولون در دلفی همواره نقش مؤثری را در ارشاد مردم و تأمین اعتماد و پشت‌گرمی معتقدان بازی می‌کرد و عیبگویان این معبد بارها به یاری ملت برخاسته و راه‌های رستگاری و پیروزی را به آنان آموخته بودند.
    دلفی از دورانی قریب ۱۶۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تا سال ۳۹۰ میلادی ارزش و اهمیت خود را حفظ کرد و همچنان مرکز مکاشفه و وحی و الهام بود تا اینکه به فرمان تیودوسیوس کبیر Theodossius ، امپراتور مسیحی رم، کاهنان از آنجا رانده شدند و برای همیشه به دوران سیادت آن پایان بخشیدند. نوشته‌اند که مردان بزرگی از تاریخ زندگی بشر دلباخته کتاب پلوتارک بوده‌اند، از آن جمله بناپارت سردار جهانگشای فرانسوی که هیچ‌گاه این مجموعه را از خود دور نمی‌کرده است. نویسندگان و داستان‌سرایانی نیز بوده‌اند که تحت تأثیر نوشته‌های پلوتارک قرار گرفته‌اند که از آن جمله می‌توان فرانسوا - رابله ۲۲ نویسندۀ عصر رنسانس
  9. Moralia