امیر خسرو دهلوی (انتخاب از مثنویات)/رخش طلب کرد شه کام گار
ظاهر
رخش طلب کرد شه کام گار | شد بگهی چاشت به دولت سوار | |||||
از روش پیل کران تا کران | سر به سر اندام زمین شد گران | |||||
صف سیاه از علم سرخ وز رد | نسخهی دیباچهی نوروز کرد | |||||
شه بتهی چتر سیه می چمید | اول شب صبح دوم میدمید | |||||
شاه بدر وازهی دولت شتافت | دادبدر وازه کشادی که یافت | |||||
نغمهی مطرب زگلوگاه ساز | گوش نیوشنده همی کرد باز | |||||
ماه و شاخ چرخ زنان پای کوب | گشته به مو از ره شه خاکروب | |||||
بس که فشاندند ز هر سو نثار | فرش زمین شد ز در شاهوار |