امیر خسرو دهلوی (انتخاب از مثنویات)/باش به کامم که به کام توام

از ویکی‌نبشته
  باش به کامم که به کام توام زنده و نازنده به نام توام  
  حکمت و حکمش که ندارد زوال هم ز خلل خالی و هم از خیال  
  بر در تو آمده‌ام شرمسار از شر من در گذر و در گزار  
  اشتر پوینده‌ی پولاد پای کوه نما از تن کوهان نمای  
  ابر شده کوه بلند از شکوه برق شده بر سر او تیغ کوه  
  آب معانی ز دلم زاد زود آتش طبعم به قلم داد دود