الگو:متن برگزیده/مه
سه قطره خون نام مجموعهداستانی از صادق هدایت است که در سال ۱۳۱۱ چاپ شد. این مجموعه شامل یازده داستان کوتاه است. برخلاف خط زمانی خطی که غالباً در داستانهای رئالیسم اجتماعی هدایت یافت میشود، مرزهای گذشته و حال در سه قطره خون اغلب مبهم است و واقعیت و رؤیا در صحنهها، تصاویر و وقایع گوناگون همدیگر را منعکس میکنند. این داستان اغلب پیشدرآمدی برای بوف کور در نظر گرفته میشود و تمرینی با سبک روایی ناپیوسته و تکنیکهای ادبی مدرن غربی که در بوف کور به اوج خود رسید.
«دیروز بود که اطاقم را جدا کردند، آیا همانطوریکه ناظم وعده داد من حالا بکلی معالجه شدهام و هفتهٔ دیگر آزاد خواهم شد؟ آیا ناخوش بودهام؟ یکسال است، در تمام این مدت هر چه التماس میکردم کاغذ و قلم میخواستم بمن نمیدادند. همیشه پیش خودم گمان میکردم هر ساعتی که قلم و کاغذ بدستم بیفتد چقدر چیزها که خواهم نوشت... ولی دیروز بدون اینکه خواسته باشم کاغذ و قلم را برایم آوردند. چیزیکه آنقدر آرزو میکردم، چیزیکه آنقدر انتظارش را داشتم..! اما چه فایده – از دیروز تا حالا هر چه فکر میکنم چیزی ندارم که بنویسم. مثل اینست که کسی دست مرا میگیرد یا بازویم بیحس میشود. حالا که دقت میکنم مابین خطهای درهم و برهمی که روی کاغذ کشیدهام تنها چیزی که خوانده میشود اینست: «سه قطره خون.»