کتابچه قانون نظامیه/باب ۱

از ویکی‌نبشته

هوالله تعالی شانه

کتابچه قانون نظامیه مشتمل بر ده بابست

باب اوّل در تکالیف دولت و آن مشتمل بر هفت فصلست

 

فصل اوّل

اولیای دولت بر خود حتم و بعموم صاحب‌منصب و آحاد و افراد قشون مشهود و محسوس خواهند کرد که قانونی که مقرر میشود بهیچوجه من‌الوجوه تخلف ازان نخواهد شد

 

فصل دویم

عساکر دولت ایران بدو قسم منقسم میشوند یک قسمت از آن در اردوهائی که در نقاط مهمّه و سرحداتی که بدین تفصیل معین کشته مجتمع میشوند و مدت دو سال در اردوها

اقامت کرده بلوازم مشق و تعلیم قواعد نظامیه مشغول و بعد از دو سال مرخص خانه خواهند شد و ساخلو سرحدات و غیره از همین اردوها معین خواهد کشت چنانکه در هر سال یکدفعه با قشون متوقف ادو عوض شوند

قسمت دیکر مرخص‌خانه باشند و تا دو سال ماموریتی بانها داده نشود مکر در صورتیکه برای دولت ضرورتی روی دهد که زیاده از نصف قشون خود را حاضر خدمت نماید در اینصورت بقدر ایام خدمت جیره و مواجب بآنها داده خواهد شد

دولت مجبور نخواهد بود که همیشه اردوها در این نقاط مجتمع باشند بلکه منظور از انعقاد اردو اینست که همیشه نصف قشون در اردو حاضر مشق باشند و باینجهة اختیار با اولیای دولت خواهد بود که در هر وقت هر قدر از قشون مامور را در هر نقطه که اقتضا کند حاضر سازند و مشغول مشق باشند اعم از اینکه سه اردو باشند یا پنج یا شش اردو هر قدر در هر جا که مقتضی باشد خواهند فرستاد

تفصیل صاحب‌منصبان مامور اردوها

رئیس کل که با یکی از شاهزادکان
که از اهل نظام باشد یا صاحب
منصبی که رتبه امیرتومانی داشته باشد
یکنفر

نائب رئیس که رتبه سرتیپی
اول داشته باشد
یکنفر

اجودان‌باشی اردو
یکنفر

نائب اجودان‌باشی
دو نفر

مهندس
یکنفر

معلم کل
یکنفر

مترجم
یکنفر

خزانه‌دار
یکنفر

لشکرنویس
یکنفر

سررشته‌دار دفتر لشکر
یکنفر

منشی
یکنفر

سیورسات‌چی
یکنفر

وکیل‌باشی اردو
یکنفر

منشی روزنامه‌نویس
یکنفر
ملزومات اردو

توپخانه با ملزومات

قورخانه با اصناف

جبه‌خانه با اصناف

مریض‌خانه

سواره از جاهائی که قریب
باردو باشد

اردوبازار
و یکی از ملزومات اردو مریض‌خانه و لوازم آن بدین تفصیل است

یکنفر طبیب حاذق از دارالخلافه بریاست اطبای افواج مامور شود که روزی یکدفعه باتفاق سایر اطبّا و جرّاحان عیادت از مرضای اردو کرده بمعالجاتی که کرده‌اند رسیدکی نماید و پس از عیادت و اطلاع از طرز معالجات آنها در یکجا جمع شده مشاوره نمایند

دو نفر دواساز ماهر از دارالخلافه معین و مامور اردو میشود

یک نفر ناظر مریض‌خانه از دیوان معین خواهد شد

رئیس اردو مکان مریض‌خانه را بتصدیق اطبا معین خواهد کرد

چادر و منزل اطبّا و جرّاحان توبخانه و افواج در جنب چادرهای مریض‌خانه خواهد بود

برای مرضای هر فوج هفت باب چادر قلندری و یکباب چادر مبال در مکان مریضخانه زده میشود

یکباب چادر سرتیبی برای مجمع اطبّا و مشاوره آنها زده میشود

یک باب چادر یکسر طبل برای دواساز زده میشود

یکباب چادر قلندری مخصوص دواخانه

آش‌پزخانه با تمام ملزومات آن از قبیل چادر و دیک و طبّاخ و ظرف و غیره دو دستکاه

مخارج لازمهٔ آشپزخانه از خزانهٔ نظامیّه ماه بماه بتصدیق و اطلاع لشکرنویس و امضای رئیس اطبای اردو داده خواهد شد و جیره مرضا مادامیکه در مریضخانه هستند داده نمی‌شود

قیمت دوائی که حالا باطبا و جرّاحان داده میشود باید تحویل دواساز نموده ماه بماه بحساب رسیدکی نمایند و انچه کسر باشد خزانه‌دار بحکم رئیس اردو خواهد داد

فرش کلیم و تشک کتان از برای چادر مرضا داده میشود

برای هر چادری دو نفر از همان فوج بجهة پرستاری مرضا منتخب شده نفری سه تومان علاوه مواجب مقرّره بآنها داده شود و این پرستاران هیچوقت عوض نخواهند شد که علم پرستاریرا بیاموزند و از سایر خدمات معاف خواهند بود

یکنفر نایب اجودان‌باشی مخصوص ریاست مریض‌خانه از جانب دیوان معین خواهد شد که همیشه مواظب انتظام عمل مریض‌خانه باشد

شستن لباس و تنظیف منزل و رخت‌خواب مرضا با پرستارانست و خرج شست و شو از دیوان داده می‌شود

اطبای افواج از سایر مرضای اردو که مشغول خدمت دولت هستند از هر طبقه که باشد باید عیادت نموده در معالجه آنها اهتمام نمایند

سالی هشتصد دست پیرهن و زیرجامه بطرز مخصوص که معیّن خواهد شد تحویل ناظم مریض‌خانه میشود و آنها را نشانی میزنند که هر وقت پاره شد اسقاط آن را داده عوض بکیرد

در اوّل هر روز طبیب هر فوجی مریض فوج را بازدید کند کسانی که مرضشان شدّت ندارد در همان چادر خودشان بمعالجه پردازد و آنها را که بامراض شدیده مبتلا شده‌اند بمریض‌خانه بفرستند

اکر اردو از جائی بجائی حرکت کند اطبّا افواج در عرض راه از پهلوی مرضا دور نشوند و هر یک جعبه دوای مختصری با خود داشته باشد که در مقام ضرورت بکار برد

صرف روشنائی برای چادر مرضاء داده میشود

چادر حمام با ملزومات آن در هر اردوئی دو باب

سقاء مخصوص مریضخانه با ملزومات آن از قبیل واژه ناخوانا و یابو در مریض‌خانه هر اردوئی یک نفر

در وقت حرکت اردو بجهة حمل و نقل مرضاء بقدر حاجت مال کرایه شود و در هر اردوئی صد جفت پالکی موجود باشد که در مقام ضرورت معطلی حاصل نشود

فصل سیّم

در جیره و مواجب و ملبوس و اسلحه و سایر تدارکات لازمهٔ قشون و ان بر دو قسمست

قسم اوّل در باب قشون مامور

اوّلا مواجب سالیانه قشون بچهار قسط سه ماه و بسه ماه چه از بابت تنخواه محلّی قشون بعد از وضع سه ماهه محلی و چه از بابت وجوه خزانهٔ نظام همه را در اردوها تحویل تحویلدار نظامی خواهند کرد و در حضور رئیس و نایب و اجودان‌باشی و لشکرنویس بآحاد و افراد قشون بالتمام داده خواهد شد

ثانیاً سه دست ملبوس بدین موجب داده میشود


ملبوس ماهوت واژه ناخوانا
در دو سال
یکدست

ملبوس قدک یکساله
دو دست

کلاه یکساله
یکطاقه

چکمه و لبچین

چکمه
روح

لبچین
روح

واژه ناخوانا در دو سال
واژه ناخوانا

ثالثاً جیره قشون ماه بماه یا تنخواه بقیمت یومیّه محلّ اردو و یا کندم بجنسه داده شود و جیرهٔ عرض راه بقیمت عادلهٔ محلّ حرکت داده خواهد شد

رابعاً ابتدای جیره از روز حرکت از خانه باشد

خامساً[۱] چون با این قرار حالیه و امتحاناتی که شده است مال نکاهداشتن سرباز موجب تفرقهٔ حواس و حاضر نشدن در مشق و خدمت خواهد شد از دولت علی‌العجاله برای هر اردوئی موافق فوج هزار نفری پنجاه و پنج نفر شتر و بیست راس یابو و قاطر و فوج هشتصد نفری چهل و پنج نفر شتر و پانزده راس یابو و قاطر با صاحب‌جمعی که در اختیار رئیس اردو باشد از دولت مرحمت شود که هم بنه سرباز را از ولایت باردوها و بالعکس ذهاباً و ایاباً نقل کنند و در وقت احضار افواج شتر با حکم احضار فرستاده خواهد شد که بنه سرباز را حمل و نقل نماید و هم در ایّام توقف اردو در هر محلی بحمل سیورسات قشون مشغول و مامور باشند

قسم دویم در باب قشون مرخص‌خانه

مواجب نوکر مرخص‌خانه شش ماهه داده شود و آن بر دو نوع است

نوع اول در ولایتی که شش ماهه محل دارند در همان محل بآنها برسد

نوع دویم در ولایتی که نامه دارند سه ماهه را از محل دریافت و سه ماه دیکر را دولت از خزانه کارسازی نماید مواجب سرتیپ و سرهنک و مشرف سالیانه داده میشود

برای حصول اطمینان از رسیدن مواجب شش ماهه نوکر مرخص‌خانه هر ساله یک نفر از وزارت جنک بهر ولایتی مامور شود که روسای قشون مواجب ابوابجمعی خود را باطّلاع و استحضار او پرداخته طومار یا بمهر کرفته بدفتر لشکر فرستند اخراجات شخص مامور در خور شانی که دارد در وقت ماموریت او از جانب دولت داده خواهد شد و مقرّر است که حبّه و دیناری باسم تعارف و رشوه بکیرند

سه ماه قبل از رسیدن موعد مرخصی اردوها از وزارت جنک قسمت افواجی که باید بهر ادوئی مامور شود بافواج مرخص‌خانه اخبار خواهد شد و میباید آن افواج بعد از حاضر شدن زیاده بر پنجروز برای سان دادن و کرفتن سیورسات عرض راه و غیره در محل توقف خود معطل نشده و روانهٔ محلّ ماموریت شوند و باید چنان حرکت کنند که در روز موعد وارد اردوها شوند و اکر تعویق و تاخیری در آن موعد بهمرسد اکر از حکومت شده است بر حاکمست که جیره علاوه بر پنجروز را از خود کارسازی نماید و اکر از صاحب‌منصبان قشونست تنبیهات مقرره در فصل تنبیهات در حق انها مجری میشود

فصل چهارم

در وضع کرفتن و مدت خدمت و قرار فراری و آن مشتمل بر سه ماده است

مادهٔ اوّل

بهترین وضع کرفتن قشون واژه ناخوانا تحریر نفوس است و مادام که قرار آن بانجام

نرسیده است متوقر قرار کرفتن قشون و معتبر کردن آن باین طور مقرر است که صاحب‌منصب هر فوج با حاکم آن ولایت برضای مالک و ارباب و کدخدا بتصدیق صاحب‌منصب کسر نفری سرباز را موافق معمول ولایت کرفته و باید کدخدا و مالک التزام سپرده ضامن پاداری سرباز بشوند باین معنی که هر سرباز کمتر از پانزده تومان علاقه نداشته باشد و از جانب اولیای دولت حکم عمومی بجمیع حکام صادر شود که اکر سرباز از ولایتی بولایتی و یا از دهی بدهی فرار کند بمحض اظهار صاحب‌منصب و مالک و نمایندکی آنها بدون مطالبه حکم مخصوص سرباز را کرفته بدست صاحب‌منصب و مالک بسپارند و در هر قریه هر کس سرباز فراریرا نکاهدارد خود او را بسربازی خواهند برد و همچنین مقرر است که اکر سربازی بخواهد زن و بچه خود را از دهی بده دیکر ببرد کدخدا و ارباب مانع شوند

مادّهٔ دویم در باب فراری

انچه کسر سرباز از ولایات کرفته میشود باید موافق قانون مرقومه فوق باشد و البته فراری نخواهد شد و بعد ازین هم هر چه عوض غایب و متوفی کرفته میشود تا وقتی که اجرای تحریر نفوس نشده است بهمان قاعده با ضامن خواهد بود و از این حکم مستثنی نخواهد بود احدی از آحاد سرباز خواه آذربایجانی یا عراقی یا خراسانی و غیره اما سربازیکه حالا موجود است چون اغلب و اکثر باین قاعده کرفته نشده است و ضامنی ندارند خاصّه قشون آذربایجانی که عموماً دوطلب هستند برای عدم فرار آنها حکم از جانب دولت صادر خواهد شد و بجمیع قراء و بلدان ممالک محروسه که سرباز دارند اعلام میشود که اکر سربازی از اردو و یا از سر خدمت و قراولی و ساخلوی بجایی فرار کند کسان و منسوبان او بمحض اطّلاع اکر بخانه خود آمده است بهر نحو هست او را راضی کرده معاودت دهند و اکر تمکین نکنند بحاکم ولایت اطّلاع دهند که او را کرفته محبوس سازد اکر در این فقرات اهمال نمایند از جانب وزارت جنک محصّل مامور خواهد شد که خانهٔ سرباز فراریرا خراب کرده منسوب و کسانش را خواهند برد در سر همان خدمت باشد تا سرباز را بعینه بدست آورده بصاحب‌منصب آن فوج یا حاکم ولایت بسپارند بعد از آن هم بر عهدهٔ وکیل اوّل افواج است که بمحض فرار کردن سربازی فوراً بسردستهٔ خود و او بسرهنک و سرهنک بسرتیپ و او برئیس کل اعلام نماید تا او نیز بوزارت جنک اخبار کند که همین حکم را دربارهٔ سرباز فراری اجرا دارند و این اعلام وکیل اوّل بسردسته و اعلام او بصاحب‌منصب بزرکتر تا رئیس اردو باید بموجب نوشته و تاریخ روز و ماه باشد باین طور که هر یک از اخبارکنندکان برای سند خود از بزرکتر خود نوشته رسید بکیرد تا اکر یکی از این سلسلهٔ اعلام‌کنندکان اهمال در ادای تکلیف خود نموده باشد در حین رجوع باسناد فی‌الفور معلوم شود و سزای خلاف از سرجوقه تا سلطان اینست که تا حضور سرباز در جای او بکار سربازی مشغول کردد

مادّهٔ سیّم در باب مدت خدمت سرباز

قرار مدّت خدمت سرباز را دولت در ده سال مقرر خواهد داشت باین نحو که موافق قرار حالیّه که باید دو سال بدو سال از اردوها و سر خدمت عوض شوند شش سال در اردوهای مشق و سرحدات مشغول مشق و قراولی باشند و چهار سال در خانه خواهند بود بعد از آن مرخص ابدی خواهند شد و ثبت اسامی آنها بدفتر لشکر سپرده خواهد شد که در مقام ضرورت معلوم باشد و برای اجرای این قانون که هم بر رعیّت یکمرتبه تحمیل بزرکی وارد نیاید و هم عساکر دولت یکدفعه عوض و جدید نشود در اول ماموریت که هر فوجی احضار میشود رسیدکی خواهد شد هر قدر متوفّی و معیوب و بیمصرف باشد از وزارت جنک حکم خواهد شد که عوض آنها را بقاعدهٔ مقرّره کرفته بفرستند و بفوجها ملحق نمایند و پیر و بیمصرف و قدیمیرا اخراج نمایند و بعد از آن هر سالی یکربع از افواج مرخّص‌خانه را از سربازان بی پا و عوض متوفی و پیر و معیوب و سربازانی که مدّت خدمت آنها[۲] بقاعدهٔ مقرره کرفته شود که در وقت نوب احضار ثانی باردوها کم و کسر و متوفی نداشته باشند و از دولت برای هر اردوئی یکنفر سررشته‌دار مخصوص منسوب خواهد شد که اسامی نفری افواج را ثبت نماید و تاریخ برقراری هر یک از آحاد و افراد افواج را ضبط کند و تغییر و تبدیلی که اتفاق افتد ماه بماه سال بسال بوزارت جنک بدهد و یکسال قبل از رسیدن وعده اخراجی هر سربازی صورت اسامی سرباز و پدر و ولایت و قریه آنها را بوزارت جنک بدهد که عوض آنرا از محل هر یک کرفته آماده سازند تا وقت ماموریت سفر شخص سرباز اخراج باشد و عوض او بسفر برود

فصل پنجم

در تعیین مدرسه نظامی با جمیع لوازم آن در دارالخلافه که مخصوص بتعلیم و تربیت پیادهٔ نظام و توبخانه باشد و در ابتدای بنای مدرسه و بعد از آن باتصال باید عدد شاکردان دولتی کمتر از نود نفر نباشد که همه ساله سی نفر داخل مدرسه و سی نفر تربیت شده داخل نظام شوند و علاوه بر این از صاحب‌منصبان اردوی دارالخلافه در نزد معلمین آنجا روزی دو ساعت بعد از مشق بدرس نظامی اقدام نمایند و نیز همه‌ساله از پانزده نفر تا بیست نفر از اولاد نجبا و صاحب‌منصبان فقط برای تعلیم علوم نظامیه مامور و تربیت شوند

فصل ششم

در تعیین مصلحت خانه عسکریه است که مرکب باشد از چند نفر اعاظم از نظام و غیرنظام بر حسب انتخاب و صلاح‌دید وزارت جنک و همواره مراقب انتظام فقرات اربعه باشند

اوّلا سوای جمعه و دوشنبه و ایّام متبرکه و محظوره بالاستمرار در عمل قشونی کفتکو کرده حاصل مجلس را در آخر هفته بوزارت جنک عرض کنند

ثانیا روزنامهٔ قشونی که از اردوها و ولایات و نوشتجاتی که در باب عمل عسکریه بوزارت جنک میرسد بمجلس بدهند که انچه در مجلس صلاح دانستند کفتکو نمایند و بعرض وزارت جنک رسانیده اکر تغییر و تبدیلی لازم باشد داده بعد از عرض حضور همایون احکام آن را صادره نموده و فورا بدون معطلی باردوها و ولایات برسانند

ثالثا در کار قشون اکر چیزی بجنابشان برسد که موجب مزید استحکام و انتظام امور قشون و مفید فایده و صرفه برای دولت باشد بنویسند و هفتهٔ یک روز بعرض وزارت جنک برسانند

رابعا ثبت اوامر و احکامی که بجهة امور قشون صادر میشود و همچنین تاریخ حرکت و سکون قشون و اخراجی و برقراری سرباز را ضبط نموده نکذارند در موعد آن اختلاف واقع شود

و مقرر است که این مجلس در دو جا منعقد شود یکی در طهران و دیکری در تبریز و رجوع مجلس معقدهٔ در تبریز بمجلس منعقده در طهران باشد

فصل هفتم

ساختن راههای معظم و اتصال سیم تلکراف از اردوها بپای‌تخت همایون


  1. در ثانی قرار بر این شد چون داشتن الاغ برای حمل و نقل بنه سرباز از جهات عدیده باعث زحمت و اشکال و مانع اجرای بعضی تنظیماتست لهذا نظر بمحسنّات چند مقرر است که بعوض الاغی که الآن سرباز برای بنه خود بر میدارد و هر شش نفر سرباز یکراس یابو برای حمل و نقل بنه خود داشته باشد که در هیچ جا موجب معطلی و باعث اشکال نشود و از دیوان هر ساله نفری سه‌هزار بعنوان اسقاط و علاوه بر آن علیق آن یابوها در ایام سفر بسرباز داده شود و برای راه بردن و متوجه شدن و چرانیدن یابوهای افواج مقرر است که علاوه بر ماخذ نفری افواج برای هر شش راس یابو یکنفر مهتر معیّن و جیره و مواجب و ملبوس ان از دیوان داده شود
  2. از پانزده سال کذشته باشد مشخص کرده و اخراج نمایند و عوض انها