به کشتی نشانده خود نیز سوار کشتی شده از اهواز به محمره رفت و گویا میخواست به کویت یا به عراق بگریزد ولی پسرش عبدالحمید هنوز در اهواز بود این هنگام از آقای رئیس الوزراء فرمانی به شیخ رسید که بار دیگر به ناصری برگردد و همان روز آقای رئیس الوزراء از دیه ملا آهنگ ناصری کردند.
گزارش شوشتر در زمان این شورشها
در این آشوبها که چگونگی حال ناصری و دیگر جاها را بازنمودیم در شوشتر گزارشها رنگ دیگری داشت زیرا گذشته از آنکه در شوشتر در دژ سلاسل دستهای از سپاهیان جایگاه داشت و شیخ از رهگذر آنان نگران بود از آنجا که کارکنان دولتی در شوشتر همچون ناصری و دیگر شهرها به کمیته «قیام سعادت» نهپیوسته و در هواداری دولت پایدار مانده بودند از این جهت شیخ برای این شهر نقشه دیگری کشید و آن اینکه هنوز در آغاز کار به سپاه گرد آوردن پرداخته بود کسانی به شوشتر فرستاده بازماندگان آغاوات را که این زمان خانهنشین شده یا به پیشتهای از برزگری و سوداگری پرداخته بودند به ناصری خواست و چون اینان به ناصری رفتند به هر کدام صد تومان پول و یک خلعت بخشیده به اندازه دلخواه خود او تفنگ و فشنگ به او داده به شوشتر بازگردانید که هر کدام در محله خود تفنگچی گرد آورده همچون زمانهای پیش بکار فتنهانگیزی برخیزند. برخی از اینان خورسند نبودند و از آینده کار میترسیدند ولی خواهنخواه ناگزیر بودند که دستور شیخ را به کار ببندند بویژه که ثقهالملک نماینده دولت هم در ناصری پهلوی شیخ بود و در این هنگام بهرکس اطمینان میداد که از