پرش به محتوا

برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۲۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بایستی سالیانه چهل هزار تومان به دولت بپردازد چنانکه در خوزستان مشهور است از مردم پنج و شش برابر آن را درمی‌یافته[۱] آن همه نخلستان که در خوزستان است شیخ از بخش عمده آنها که ملک خود اوست دو پنجم بنام مالیات و یک پنجم بنام حق مالکی می‌گرفت و از دیگر نخلستانها تنها دو پنجم مالیات را می‌گرفت. کسانی که در کارهای شیخ دست داشته نیک می‌دانند که سالانه از این رهگذر چه پول‌هایی به دست او می‌آمد گفته‌اند در پاره سال‌ها از فروش خرما صد هزار لیره انگلیسی یا بیشتر سود می‌برد خود شیخ روزی که من نیز در نزد او بودم از انبوهی حاصل خرما سخنی به میان آورده می‌گفت: «در هندوستان مرا ملک التمر می‌نامند».

نیز شیخ خزعل در محمره و آبادان و ناصری فروش نان و گوشت و دیگر چیزهای خوردنی را آزاد نگذاشته به ضمانت (کنترات) می‌داد و از این راه سالانه سود گزافی برمی‌داشت. چنانکه در سال آخر کونترات محمره به صد و بیست هزار تومان و کونترات آبادان به دویست و ده هزار تومان رسیده بود. در ناصری تنها از میزان کونترات گوشت آگاهی داریم که به پانزده هزار تومان به چند تن عرب کربلایی واگذار کرده بودند. و این شگفت‌تر که در این یک معامله صد و پنجاه لیره یکی از نزدیکان شیخ و ششصد لیره یکی دیگر و هزار لیره یکی از پسران او رشوه گرفته بودند[۲] روی هم رفته می‌توان گفت سالانه یک


  1. پارسال شیخ عوفی شیخ بی‌طرف در ناصری به خانه من آمده بود فهرستی از مالیات عشیره خود نشان می‌داد که از روی آن خزعل آنچه که از بابت بنی طرف به دولت می‌داده یازده برابر آن را از آن عشیره می‌گرفته.
  2. چون پس از درآمدن سپاهیان دولتی به خوزستان این موضوع در عدلیه