پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۵۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

که با پارسی‌ها بودند، ولی نه از روی رضا و رغبت، بل بواسطه فشار. با وجود این پس از ورود مردونیه به تب هزار نفر از اهالی فوسید، که سنگین اسلحه بودند، بسرکردگی هرموسید۱ نزد مردونیه آمدند و او گفت در جائی، که جدا از سایر قسمتهای قشون باشد، اردو بزنند. آنها چنین کردند، ولی فورا پس از آن سواره نظام پارس بطرف آنها تاخت و در تمام سپاه یونانی مردونیه این خبر شایع شد، که مردونیه می‌خواهد فوسیدی‌ها را تیرباران کند. در این احوال فوسیدی‌ها برای جنگ حاضر شدند و، چون سوارهای پارس این حال آنها را دیدند، برگشتند و مردونیه رسولی، نزد آنها فرستاد و گفت «فوسیدی‌ها، خاطرتان آسوده باشد، که کسی کاری با شما ندارد، شما نشان دادید، که مردان شجاعید نه چنانکه شنیده بودم ترسو. جنگی را، که در پیش دارید، دلیرانه بکنید. خدمت شما هرچه باشد، توجۀ من و شاه نسبت بشما بیش از آن خواهد بود» هرودوت گوید، معلوم نیست، که حملۀ سواره نظام به فوسیدی‌ها از چه جهت بود؟ آیا مردونیه می‌خواست مردانگی آنها را بیازماید یا آنها را قلع و قمع کند و بعد، که دید جنگ و خون‌ریزی خواهد شد، دست بازداشت (کتاب ۹، بند ۱۸).

زدوخوردهای مختصر

سپاه یونان در الوسیس۲ جمع شد و، وقتی که به اری‌تر واقع در ب‌اسی رسید، دید سپاه پارس بطول رود آسپ اردو زده. بنابراین بعد از مشورت در کوهپایۀ سی‌ترون صفوف خود را آراست و، چون یونانیها کوهپایه را از دست ندادند، زیرا از نزول به جلگه احتراز می‌کردند، مردونیه تمام سواره نظام پارس را در تحت فرماندهی ماسیستیوس۳سردار نامی ایران به جنگ فرستاد. این سردار، که یونانیها او را ماکیس‌سیون۴می‌نامند، بر اسب نسا نشسته بود، دهنۀ اسب از طلا و یراق آن خیلی عالی می‌نمود.

سواره نظام بمحل مذکور تاخت و به دسته‌هائی تقسیم شده به یونانیها حمله کرد، تلفات زیاد به دشمن وارد آورد و یونانیها را زن خواند. چون اهالی مگار در جائی توقّف داشتند، که حملات پارسیها به آنها بیش از همه متوجه می‌شد و سخت در فشار


________________________________________

(1) - [۱]

(2) - [۲]

(3) - [۳]

(4) - [۴]

  1. Hermocyde.
  2. Eleusis.
  3. Masistius.
  4. Makission.