برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۸۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

رعایت کرده باشد و الا روشن است، که اگر خشیارشا قصد داخل شدن بمعبد یا غارت کردن آن را داشت، از غلطیدن دو سنگ از کوه پارناس یا شنیده شدن صداهای بلند از درون معبد تصمیم خود را تغییر نمی‌داد.

قسمت ششم فتح آتن، وقایع بعد تا جنگ سالامین

تسخیر آتن

بحریۀ یونان پس از فرار از آرتمیزیوم به سالامین درآمد.

آتنی‌ها اصرار داشتند، در اینجا بمانند، تا زنان و اطفال خود را در آن جزیره جا دهند و راجع به کارهای بعد مشورت کنند. توضیح آنکه آتنیها امیدوار بودند، که قشون پلوپونس ولایت ب‌اسی را از قشون پارسی حفظ خواهد کرد، ولی بزودی این امید مبدّل بیأس شد، زیرا پلوپونسی‌ها چنین نکردند و فقط به فکر خودشان بوده به کشیدن دیواری در ایستم می‌پرداختند. پس از ورود به سالامین آتنی‌ها جارچیهائی بشهر آتن فرستاده اعلام کردند، که همه عیال و اطفال خود را برداشته به جائی پناهنده شوند و پس از این اعلان، از آتنیها بعضی به سالامین، برخی به ترزن۱ و عده‌ای به اژین۲ مهاجرت کردند و اموال را هم با خود بردند. هرودوت گوید، جهت این اقدام دو چیز بود: یکی پیشگوئی غیب‌گو، که گفته بود، آتنی‌ها به قلعۀ چوبین پناه برند و دیگر اینکه آتنی‌ها عقیده داشتند، که در آکرُپُل یا ارگ آتن ماری است، که حافظ آن است و در معبد آن مأوا دارد. در این عقیده چنان راسخ بودند، که همه‌ماهه نیازی برای این مار می‌دادند، یعنی قرصهائی از عسل درست کرده در معبد می‌گذاشتند.

و سابقا این قرصها صرف می‌شد، ولی حالا قرصها صرف نشد و، چون کاهنۀ معبد این قضیه را اعلام کرد، آتنی‌ها باین عقیده شدند، که خود خدا معبد را ترک کرده و رفته است و بر اثر آن، هرکس که می‌توانست اموال خود را برداشته برود، از شهر خارج می‌شد.


________________________________________

(1) - Trezene.

(2) - Egine.

تاریخ ایران باستان جلد ۱