بر آن مترتب شد، که در ازمنۀ بعد مشاهده میشود.
مورّخین عهد قدیم از قرون بعد روایت هرودوت را متابعت کردهاند. با وجود این تفاوتهائی هست، که ذکر میکنیم.
روایت دیودور
نوشتههای این مورّخ از کتاب دهم گم شده و فقط قطعاتی از آن باقی مانده. از جمله این قطعه است: داتیس سردار سپاه پارسی، که مادی بود، از نیاگان خود شنیده بود که دولت ماد را (مدوس) تأسیس کرده و او آتنی بوده. بنابراین، او رسولی نزد آتنیها فرستاده پیغام داد، که من مملکت اجداد خود را تقاضا میکنم، زیرا مدوس را آتنیها بیرون کردند و او به آسیا رفته دولتی تأسیس کرد. اگر آتنیها تسلیم شوند از تقصیرشان، یعنی آتش زدن سارد، درمیگذرم، و الا نسبت به آنها کاری خواهیم کرد، که با اهالی ارتری نکردهام.
میل تیاد پس از شور با ده سردار آتنی جواب داد، که شما بایستی پادشاه ماد باشید نه شهرهای یونانی، زیرا یک نفر آتنی دولت ماد را تأسیس کرد، ولی هیچگاه آتن متعلق بیک نفر مادی نبوده. پس از این جواب داتیس جدال را شروع کرد۱.
معلوم است، که این روایت افسانه است، ولی شاید داتیس در مذاکرات قبل از جدال خواسته است با معتقدات یونانی آتنیها را بتسلیم شدن حاضر کند.
روایت ژوستن
نوشتههای این مورّخ در زمینۀ روایت هرودوت است، الا اینکه در ارقام مبالغه کرده. او گوید (کتاب ۲، بند ۹) عدّۀ نفرات سپاه پارس ۶۰۰ هزار بود و بواسطۀ کشتار زیاد ۲۰۰ هزار نفر تلف شد.
بعد، از طوفان دریا ذکری کرده و حال آنکه هرودوت در این باب ساکت است.
سپس ژوستن از شجاعت جوانی تمیستوکل نام، که بعدها یکی از رجال آتن شد، تمجید کرده. او نیز گوید یک نفر آتنی سینژیر نام، با وجود اینکه در جنگ دست راست و چپش را قطع کرده بودند، با دندان یک کشتی پارسی را گرفته بود و پا میفشرد، تا اینکه ریزریز شد. عدۀ سپاهیان آتن را نویسندۀ مزبور ده هزار و عدۀ
________________________________________
(1) - Excerp,t,de Virt.et Vit.p.۵۵۹.
تاریخ ایران باستان جلد ۱