پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۷۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و حمایت آن را از وظائفشان می‌دانستند. در جای دیگر کتاب خود هم هرودوت این نظر را تأیید کرده، چنانکه پائین‌تر بیاید. یک چیز دیگر، که از این داستان استنباط می‌شود، خصومت ایرانی با یونانی است. در اینکه خصومت ذات البین برای منافع بوده شکی نیست، ولی از گفته‌های هرودوت چنین استنباط می‌شود، که پارسیها از پیش خود یا به القاء فینیقیها و یا یونانیهای فراری، که همواره در نزد والی لیدیّه یا در دربار ایران بودند و می‌خواستند ایران را در امور یونان داخل کنند، سعی داشته‌اند، علاوه بر کدورتهائی، که روی می‌داده، بیک جهات تاریخی هم برای قشون‌کشی خود به اروپا متمسک شوند.

بعض نویسندگان جدید این داستان و امثال آن را، که در جای خود بیاید، از اختراعات هرودوت دانسته می‌گویند: خیلی دور از حقیقت است، تصور کنیم، که پارسی‌ها از داستانها و افسانه‌های یونانی اطّلاع داشته‌اند، ولی نویسندگان مزبور این نکته را فراموش می‌کنند، که در دربار ایران و نزد والی ایران در لیدیّه همیشه عدّه‌ای از یونانی‌های اشرافی یا ماجراجو اقامت داشتند. اینها ایرانی‌ها را همواره تحریک می‌کردند، که بامور یونان دخالت کنند و برای پیشرفت مقاصد خود بهر وسیله متشبّث می‌شدند. از جمله همین داستان‌ها و افسانه‌ها و در مواردی پیشگوئی غیب‌گوهای یونانی بود. چون موارد آن در جنگ‌های خشیارشا ذکر خواهد شد، عجالة می‌گذریم.

مقدّمات جنگ با یونان

هرچند شورش مستعمرات یونانی فرونشست، ولی تحریکات آتن و اریتری در مستعمرات مزبوره قطع نشد. آتنی‌ها بر اثر شورش این مستعمرات بحریۀ خود را زیاد کردند و داریوش، که از شرکت آتنی‌ها در آتش زدن معبد مقدّس سارد سخت مکدر بود، بعد از فرونشاندن آتش طغیان در آسیای صغیر، اصلاحاتی در شهرهای ینیانی اجرا کرد و بعد مردونیه را برای سرکشی به تراکیّه و مقدونیّه فرستاد و بر اثر آن اوضاع قبل از شورش در اینجاها برقرار شد. پس از آن چنانکه هرودوت گوید، (کتاب