برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ششم، بند ۴۸-۵۰) داریوش خواست بداند، که یونانی‌های اروپا تسلیم خواهند شد یا جنگ خواهند کرد. با این مقصود رسولانی به قسمت‌های یونان اروپائی فرستاده آب‌وخاک، که علامت اطاعت بود، خواست و در همان وقت مأموری به شهرهای یونانی در سواحل بحر الجزائر فرستاده امر کرد کشتی‌های دراز برای حمل اسب‌ها بسازند و آنها مشغول اجرای این امر شدند. بعد مورّخ مذکور گوید، که اکثر اهالی یونان اروپائی اطاعت کرده برسولان آب‌وخاک دادند. اهالی جزائر نیز چنین کردند و از جمله اهالی مزبوره مردم شهر اژین۱ بودند. همین‌که این خبر به آتن رسید، آتنی‌ها برآشفته گفتند، که اهالی اژین از راه عداوت با ما چنین کردند، تا با پارسی‌ها متحد شده بر ما بتازند. بعد، از این پیشامد استفاده کرده به دولت اسپارت رسانیدند، که اهالی اژین خیانت به یونانی‌ها کرده‌اند.

بر اثر این شکایت پادشاه اسپارت کل‌امن به اژین رفت، تا مقصّرین را گرفته تنبیه کند. در این وقت بعض اهالی مقاومت کردند و کری‌یوس۲ نامی بیش از دیگران از راه ضدّیت گفت، پادشاه اسپارت، چون پول از آتنی‌ها گرفته، از پیش خود چنین کند، نه برحسب مأموریت از دولت اسپارت اگر راست می‌گوید، چرا تنها آمده و پادشاه دیگر اسپارت با او نیست (اسپارت دو پادشاه داشت). کل‌امن پس از این حرف اسم کری‌یوس را پرسید و، چون او خود را نامید، پادشاه اسپارت گفت: «ای میش برو شاخهایت را مس بگیر، که دشمنی نیرومند در پیش داری» (توضیح آنکه کری‌یوس در زبان یونانی بمعنی میش است. م.).

پس از آن پادشاه اسپارت از شهر مزبور خارج شد. زمانی که کل‌امن در اژین بود و برای یونانی‌ها می‌کوشید دمارات۳ پادشاه اسپارت برای او سعایت می‌کرد. از این جهت کل‌امن پس از مراجعت به اسپارت خواست او را از سلطنت دور کند. در اینجا هرودوت حکایت مفصلی راجع به کل‌امن و دمارات بیان می‌کند، که هرچند مستقیما مربوط به جنگ داریوش با یونان نیست، ولی


________________________________________

(1) - Egine.

(2) - Crios.

(3) - Demarate.

تاریخ ایران باستان جلد ۱