در ترووا به آنها جواب دادند، شما خودتان مده دختر پادشاه کلخید را ربودید و بعد نه او را رد کردید و نه جریمهای پرداختید. ما هم مانند شما کنیم. تا این زمان به عقیدۀ پارسیها هر دو طرف یعنی یونانی و خارجی اشخاصی را میربودند، ولی از این ببعد تقصیر با یونانیها است، چه آنها به آسیا حمله کردند (مقصود جنگ طولانی یونانیها با ترووا است، که همر شاعر حماسی یونانی در ایلیاد و ادیسه سروده است. م.) قبل از اینکه پارسیها به اروپا لشکر کشیده باشند. کلیة پارسیها گویند ربودن زنان کار اشخاص بیشرم است و انتقام کشیدن از جهت زنانی، که ربوده شدهاند، کار سفها. اشخاص عاقل اعتنائی باین نوع قضایا نمیکنند، زیرا، اگر خود زنان باین امر مایل نبودند، آنها را نمیدزدیدند. بهمین جهت است، که در پارس اهمیتی باین مسائل نمیدهند، و حال آنکه یونانیها برای یک زن لاسدمونی با قشونی زیاد به آسیا آمده مملکت پرییام را خراب کردند. از این زمان پارسیها یونانیها را دشمن خود پنداشته اروپا را با یونانیان مملکت اجنبی و آسیا را با تمام مللی، که در آن سکنی دارند، از آن خود میدانند. چنین گویند پارسیها و خراب شدن ترووا را جهت خصومتی، که نسبت به یونانیها میورزند، جلوه میدهند، ولی راجع به (ی) فینیقیها با پارسیها موافق نیستند. آنها گویند، که این زن را بزور نیاوردند، بلکه خود او ارتباطی با صاحب کشتی یافت و بعد، چون زمانی رسید، که دید والدین نتیجۀ ارتباط را درخواهند یافت، عازم فینیقیه شد. چنین است روایات پارسی و فینیقی و من راجع به صحت یا سقم اظهارات آنها چیزی نخواهم گفت، ولی شخصی را، که در دفعۀ اولی توهین بیونان وارد کرد، خواهم نامید. بعد هرودوت بتاریخ لیدیّه شروع میکند و از بیانات او معلوم است، که کرزوس پادشاه لیدیّه اوّل کسی است، که یونان را توهین کرد، چه تا آن زمان یونانیهای آسیای صغیر مطیع خارجیها یا، بقول هرودوت، بربرها نشده بودند. حکایت مذکور هر چند داستانی است، که هرودوت از یونانیها، پارسیها و فینیقیها شنیده و ضبط کرده، ولی به خوبی میرساند، که در دورۀ هخامنشی ایرانیها آسیا را از آن خودشان
تاریخ ایران باستان جلد ۱