برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۶۶۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

که بزودی آرتی‌بیوس۱، یکی از نجبای پارس، با لشکری بزرگ وارد قبرس خواهد شد. بر اثر این خبر او رسولی نزد ینیانها فرستاده خواهش کرد، به کمک وی بیایند.

ینیانها بی‌درنگ با بحریۀ زیاد آمدند و وارد قبرس شده بودند، که پارسی‌ها از کیلیکیّه باین جزیره گذشته وارد خاک سالامین گشتند. فینیقیها هم دماغه کل‌اید۲قبرس را دور زدند. در این احوال جبّاران قبرس رؤساء ینیانی را دعوت کرده به آنها چنین گفتند، شما از دو کار یکی را بکنید: خودتان در خشکی با پارسیها جنگ کنید و کشتی‌ها را به ما بدهید، تا با فینیقیها در دریا بجنگیم، یا بالعکس خودتان با فینیقیها بجنگید. به هرحال بدانید، که آزادی قبرس و ینیانها بدست شما است.

ینیانها جواب دادند، که ما را فرستاده‌اند، تا دریا را حفظ کنیم و با پارسیها بجنگیم.

بنابراین تکلیف خودمان را انجام خواهیم داد، اما شما، بخاطر بدارید، که در زیر قید مادیها (یعنی پارسیها) هستید و دلیرانه جنگ کنید. وقتی که لشکر ایران به جلگۀ سالامین رسید، پادشاهان قبرس بهترین سربازان را در مقابل پارسیها داشتند و انسیلوس هم در مقابل آرتی‌بیوس جا گرفت (باید در نظر داشت، که جزیرۀ قبرس ۹ شهر مهم داشت و هر شهر را امیری اداره می‌کرد، عزل و نصب این امراء بنظر دربار ایران بود. م.) آرتی‌بیوس بر اسبی سوار بود، که مانند یک نفر جنگی می‌جنگید، یعنی بلند می‌شد و با دست و دندان مردان مسلح را از پای درمی‌آورد، انسیلوس چون از این اسب بیمناک بود، از میرآخور خود، پرسید، چه باید کرد و آیا او ترجیح می‌دهد، که سوار را بکشد یا اسب را.

میرآخور، که از اهل کاریّه بود جواب داد: «امیر، من حاضرم هر دو کار کنم، ولی این را بدان، که بشاه یا سرداری زیبنده است با شاه یا سرداری دست و پنجه نرم کند. اگر دشمن را کشتی دارای نامی بزرگ می‌شوی و اگر، خدا نکرده، کشته شدی، باز بدست نجیبی کشته شده‌ای، امّا ما، که خدمه هستیم، باید با خدمۀ دیگر جنگ کنیم. در باب اسب آرتی‌بیوس همین‌قدر گویم، که تشویشی از تربیت آن مدار، چه این اسب دیگر بر ضد کسی بر نخواهد


________________________________________

(1) - Artybius.

(2) - Cleides.

تاریخ ایران باستان جلد ۱