جنگ سکاها را هم با داریوش کار اینها میدانند. توحّش این سکاها از بعض مردمان دیگر سکائی بیشتر بوده و زندگانی بدوی داشتهاند. در میان مردمان سکائی، چنانکه از قول هرودوت گذشت، مردمی بودند، که کاللیپید نام داشتند و اینها را باید یونانیهای سکائی شده دانست، زیرا از قرن سوّم ق. م ببعد اینها را یونانیهای غیر خالص میدانستند.
در خاتمه مقتضی است علاوه کنیم، که از مورّخین عهد قدیم ژوستن (تروگ پومپه) در تمجید سکاها غلوّ کرده، چنانکه گوید (کتاب ۲، بند ۳):
«عدالت بوسیلۀ قوانین بر سکاها تحمیل نشده، بل بالطبع در دل آنها نقش بسته.
دزدی را بزرگترین جنایت میدانند، طلا و نقره را برعکس سایر مردمان دوست ندارند، شیر و عسل مشروب آنها است و پوست حیوانات لباسشان. اگر سایر ملل هم این اعتدال و سادگی را داشتند، آن همه قتل و غارت و خونریزی روی نمیداد. غریب است، که این وحشیها بیزحمت به چیزی رسیدهاند، که حکماء و فلاسفۀ یونان نتوانستند آن را به یونانیان بیاموزند و آداب ظریف و زیبای ما، دون نادانی آنها است. این مردمان سه دفعه به آسیا حمله کردند، ولی هیچگاه مطیع خارجی نشدند». بعد نویسندۀ مذکور اشاره به کشته شدن کوروش در جنگ ماساژتها و عقبنشینی داریوش از سکائیه کرده گوید: «زوپیرون۱ سردار اسکندر را شکست داده با تمام قشونش معدوم کردند و قوّت اسلحۀ روم را دانستند، ولی تابع اقتدار آن نگشتند».
اگر مفاد نوشتههای هرودوت را، راجع به اخلاق این مردمان، چنانکه بالاتر گذشت، بخاطر آریم، معلوم خواهد بود، که قضاوت ژوستن (تروگ پومپه) یک طرفی است.
۲ - تسخیر تراکیه، مقدونیه و جزایر بحر الجزائر
راجع بتسخیر تراکیه، مقدونیه و صفحات دیگر هرودوت چنین گوید (کتاب پنجم، بند ۱-۲۷): لشکری، که داریوش در اروپا به سرداری مگابیز گذارده بود،
________________________________________
(1) - Zopyron.
تاریخ ایران باستان جلد ۱