و گلدانهائی نیز یافتهاند، که از نقره است. اشیاء زیادی هم بدست آمده، که حاکی از روابط تجارتی سکاها با یونان و روم است و چنین بنظر میآید، که روابط تجارتی سکاها با مهاجرین یونانی، در کنار دریای سیاه، از قرن هشتم ق. م شروع شده. پولیب گوید، که یونانیها از دریای سیاه مالالتجارۀ زیاد تحصیل میکردند و این امتعه را ذکر میکند: بنده، حشم، غله، عسل، موم، ماهی شور، چوب، پوستهای گوناگون، فلزات، معدنیات و کهربا. یونانیها به سکاها شراب و روغن و ظروف گلی و منسوجات و اشیاء صنعتی از طلا و فلزات دیگر و سفال میفروختند.
حمامهای آنها خیلی ابتدائی بوده: توضیح آنکه در چادری از نمد روی سنگهائی، که از آتش داغ شده بود، شاه دانه میپاشیدند و دود و بخار زیادی برمیخاست و با این بخار بدن را پاک میکردند. شهرهای یونانی در سواحل دریای سیاه گاهی مورد تاختوتاز سکاها واقع میشدند و در بعض موارد مجبور بودند، که باجی به آنها بپردازند، تا از حملات آنها مصون بمانند.
راجع بمذهب و بعض عادات و اخلاق دیگر سکاها آنچه مقتضی بود از قول هرودوت بالاتر ذکر شده. بالاخره باین سؤال میرسیم، که این مردمان از چه نژادی بودهاند؟ در توریة سکاها را مأجوج نامیده و از اعقاب یافث بن نوح دانستهاند (سفر پیدایش، باب دهم). اکنون این مسئله بطور قطع حل نشده، ولی ظنّ قوی این است، که سارماتها و سکنۀ سکائیه قدیم، یعنی فلاحین سکائی، آریانی بودهاند، ولی سکاهای پادشاهی، که بعدتر باین سرزمین آمده و بر سکائیۀ قدیم مسلط شدهاند، از نژاد تورانی آلتائی بشمار میآیند. بقراط راجع به سکاها گوید، که اینها جز به خودشان به مردمی شباهت ندارند، رنگ پوستشان زرد و تنشان ثمین است و چون ریش ندارند مردانشان شبیه زناناند. محققین تصور میکنند، که این توصیف بقراط راجع به سکاهای پادشاهی است، که بر سکائیه استیلا یافته بودند و تاختوتاز و غارت و چپاول پیشۀ اینها بود، اینان دشمنان یونانیها بودند و اینان نیز در نیمۀ دوّم قرن هفتم ق. م به ماد و ارمنستان و کاپادوکیه ایلغار کردند.
تاریخ ایران باستان جلد ۱