از کارهای داریوش در مصر یکی هم معبد بینیش است، که در واحه الخرقة بنا شده بود. داریوش در این واحه ترتیب آبیاری ایران را بوسیلۀ کاریزها به مصریها آموخت.
مصریها از این کارهای داریوش راضی شده او را یکی از فراعنۀ بزرگ خود دانستند. هرودوت گوید (کتاب ۲، بند ۱۱۰)، که داریوش خواست مجسمه خود را در هفستوس۱ در جلو مجسمۀ سنگی سزوستریس۲ بگذارد، ولی کاهنان مصری راضی نشده گفتند، سزوستریس، فرعون مصر، سکائیه را مطیع کرد و داریوش نتوانست این کار کند و، چون داریوش این بشنید، گفت صحیح است. راجع باین گفتۀ هرودوت باید در نظر داشت، که موافق اطّلاعات تاریخی صحیح سزوستریس یا (رامزس دوّم) هیچگاه به سکائیه لشکر نکشید، این همان فرعون است، که از سلسلۀ نوزدهم بود، از عهدۀ هیتهای آسیای صغیر برنیامد و بعد، از در اتحاد و دوستی درآمده عهدی با آنها بست، که در مدخل ذکر آن گذشت (صفحۀ ۵۱) و دیگر این گفتۀ هرودوت با نسخۀ مصری کتیبۀ سوئز، که شرح آن پائینتر بیاید و یقینا بدست کاهنان بلندمرتبۀ مصر با القاب و عناوین فراعنه مصر انشاء شده، منافات دارد۳، بنابراین باید گفت، که کاهنان مصر از غرور ملی افسانهای گفتهاند و هرودوت آن را ضبط کرده، ولی این حکایت، با وجود اینکه اساس ندارد، باز میرساند، که داریوش تا چه اندازه نسبت به مصریها با رأفت بوده. محققین تاریخ این سفر داریوش را بمصر ۵۱۷ ق. م میدانند. دلیلی که این عقیده را تأیید میکند، قضیۀ تلف شدن گاو مقدّس مصریها است، که در سال چهارم سلطنت داریوش روی داده. این تاریخ هم گفتههای مصریها را تکذیب میکند، زیرا قشونکشی داریوش به سکائیه اروپائی در ۵۱۴ ق. م بود. بنابراین، چگونه مصریها میتوانستند بگویند «سزوستریس سکائیه را تسخیر کرد و داریوش نتوانست این کار کند؟».
________________________________________
(1) - [۱]
(2) - [۲]
(۳) - [۳]