برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۵۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ویسباخ، موسوم به کتیبه‌های پارسی قدیم۱ و نیز از کتابی است، که موزۀ بریطانیائی بنام «کتیبۀ داریوش بزرگ در بیستون»، بطبع رسانیده۲. از کتاب تل‌من موسوم به «فرهنگ و متن‌های پارسی قدیم» نیز استفاده شده است۳. اسلوب انشاء از نویسندۀ کتیبه است. فقط نقطه و ممیز، که برای روشن بودن مطلب استعمال شده، از مؤلف است.

ستون اوّل۴

بند شانزدهم

«داریوش شاه می‌گوید: پس از اینکه من گئومات مغ را کشتم، آترین نامی پسر (اوپدرم)، در خوزستان بر من یاغی شد و به مردم چنین گفت:

من پادشاه خوزستانم. پس از آن اهالی خوزستان از من برگشته بطرف آترین رفتند و او در خوزستان شاه شد. بعد یک مرد بابلی، ندی‌تبیر (این اسم را بعضی نی‌دین‌توبل خوانده‌اند) پسر آئی‌نیری، در بابل بر من خروج کرد و گفت، من بخت النصر۵ پسر نبونیدم، تمام اهل بابل بطرف او رفته از من برگشتند. او سلطنت بابل را تصرّف کرد».

بند هفدهم

«داریوش شاه می‌گوید: من لشکری به شوش فرستادم و آترینای مغلوب را نزد من آوردند، او را کشتم».

بند هیجدهم

«داریوش شاه می‌گوید: پس از آن من بطرف بابل رفتم، بقصد ندی‌تبیر، که خود را بخت النصر می‌نامید. قشون او در دجله بود، آن طرف دجله را نگاه می‌داشت و کشتی‌هائی داشت. من لشکر خود را دو قسمت کرده قسمتی را بر شترها و قسمتی را بر اسب‌ها سوار کردم. اهورمزد مرا کمک کرد. به ارادۀ


________________________________________

(1) - Weissbach.F.H.Die Altpersischen Inschrifton.Leipzig.۱۸۹۳.

(2) - The Inscription of Darius the Great at Behistun(British,)۱۹۰۷.

(3) - Tolman,Ancient Persian Lexicon and texts:۱۹۰۸.

(۴) - تقسیم کتیبه به ستونها و بندها از محقّقین است.

(۵) - این بخت النّصر در تاریخ معروف به بخت النّصر سوّم است.

تاریخ ایران باستان جلد ۱