ندیده و آنچه نوشتهام از گفته دیگران است». مورّخ مذکور گوید (کتاب ۲، بند ۷۱-۹۹): وضع زندگانی مصریها چنین است: چون یقین دارند، که تمام امراض انسان از غذائی است، که استعمال میکند، برای حفظ سلامتی ماهی سه دفعه معده را با روغن کرچک پاک میکنند. کلیة مصریها، پس از اهالی لیبیا، از تمام مردمان سالمتراند و جهت آن، به عقیده من، شرایط اقلیمی است، زیرا اغلب امراض از تحوّلات گوناگون و مخصوصا از تغییر هوا حادث میشود و در مصر هوا تغییر نمیکند.
نانشان از نوعی گندم و شرابشان از جو است، زیرا انگور در مملکت آنها بعمل نمیآید. از طیور، اردک و مرغان کوچک را میخورند، طیور دیگر را هم، که مقدّس نیستند، میخورند. در اغلب خانهها در موقع ضیافتها پس از صرف غذا هیکل مردهای را، که در قبر چوبین خوابانیدهاند، گردانیده و بتمام اشخاص، که در ضیافت شرکت دارند، نشان داده میگویند: «بیا شام و عیش کن، ولی باین هم بنگر، چه پس از مرگ تو مانند او خواهی بود». مصریها عادات و رسوم اجداد را محترم میدارند و هیچ نوع عادتی از خارجه نمیپذیرند. آوازی در مصر میخوانند، که در فینیقیه، قبرس، سایر جاها و یونان هم متداول است و در یونان آن را (لین) نامند. از جهات دیگر هم مصریها به لاسدمونیها (یونانیهای شبه جزیرۀ پلوپونس) شبیهاند، مثلا کوچکتر، وقتی که به بزرگتر میرسد، به او راه میدهد و اگر بزرگتر به کوچکتر نزدیک شود، کوچکتر برمیخیزد. یک چیز اختصاص به مصریها دارد:
اگر دو نفر مصری در کوچه باهم تصادف کنند، شفاها به یکدیگر درود نمیگویند، بلکه کرنش کرده دستشان را رها میکنند، تا به زانو برسد. مصریها قبائی از کتان، که در ساق پا منتهی به منگولههائی میشود، در بر میکنند و روی آن ردائی از پارچۀ پشمین میپوشند، ولی با لباس پشمی نمیتوان به معابد داخل شد. اهالی مصر چیز دیگری هم اختراع کردهاند، توضیح آنکه هر ماه و هر روز متعلق به خدائی است و بنابراین از روز تولد شخص پیشگوئی میکنند، که طالع او چه خواهد بود، بچه نوع مرگ از دنیا خواهد رفت و صفات او چیست. از یونانیها آنهائی که بشعر