برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۵۳۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

برای چه مقدّس می‌دانند، در مسائل مذهبی داخل شده‌ام، نمی‌خواهم در این مبحث وارد شوم و آنچه هم، که تا حال گفته‌ام، برحسب ضرورت بود. هر نوع حیوانی پاسپانی دارد و این شغل از پدر به پسر می‌رسد. شهری‌ها عادت دارند، که نذر برای خدای نوعی از حیوانات کنند و نذر چنین است، که تمام موهای سر اطفالشان یا قسمتی را از آن می‌زنند و بعد آن را کشیده معادل آن نقره به پاسپان حیوانی، که برای خدای آن نذر کرده‌اند، می‌دهند و او با این پول ماهی خریده و آن را ریزریز کرده بحیوان می‌خوراند. اگر کسی چنین حیوانی را بکشد، مجازاتش اعدام است و اگر سهوا کشته باشد، جزای نقدی می‌دهد».

«گربه نزد مصریها مقدس است و، چون حریقی روی دهد، مصریها محل حریق را احاطه می‌کنند، ولی بخاموش کردن آتش توجّهی نداشته تمام حواسشان مصروف بر این است، که نگذارند گربه‌ها رو به آتش روند. با وجود این گربه‌ها از وسط مردم گذشته یا از روی آنها جسته بطرف آتش می‌روند و در این وقت مصریها غرق ماتم می‌شوند. اگر گربه در خانه‌ای به مرگ طبیعی بمیرد، تمام اهل خانه موهای ابروان را می‌زنند. اگر سگی بمیرد، موهای سر و تمام بدن را می‌چینند.

گربه‌های مرده را به امکنۀ مقدّسه می‌برند و پس از اینکه بلسان کردند در شهر بوباک‌تیس دفن می‌کنند» (همان‌جا، بند ۶۶). راجع به بزمجه و اسب آبی هرودوت گوید، که بعض مصریها آنها را مقدس می‌دانند و برخی این اعتقاد را ندارند. در تب ما رهائی هست، که ضرر بانسان نمی‌رسانند و دو شاخ دارند. اینها هم مقدس‌اند و مردۀ آنها را در معبد زوس (یعنی خدای بزرگ) دفن می‌کنند. بعد هرودوت از مارهای پردار عربستان صحبت کرده می‌گوید «اینها در اوّل بهار بطرف مصر می‌پرند، ولی لکلک‌ها از طرف مصر باستقبال آنها پریده مانع از عبور مارها می‌شوند، این است که مصریها این مرغان را محترم می‌دارند. من برای دیدن این مارها بمحلی، که در نزدیکی (بوت) است رفتم و استخوانهای زیادی از مارها دیدم، ولی معلوم است، که مارهای پردار را

تاریخ ایران باستان جلد ۱