برگه:Tarikh-e Iran-e Bastan.pdf/۴۸۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

سکنی داشتند، مطیع کرد و از آنجا بطرف مصر روانه شده آن را نیز به اطاعت درآورد (اینجا هم کزنفون اشتباه کرده، مصر در زمان کبوجیه تسخیر شد. م.).

بنابراین حدود دولت او در این زمان چنین بود: در مشرق، دریای اریتره (باید در نظر داشت، که قدمای مورّخین و نویسندگان یونانی دریای احمر و خلیج پارس و دریای عمان را دریای اریتره می‌نامند، پس مقصود کزنفون از اریترۀ دوّم دریای عمان است. م.). در شمال، دریای سیاه - در مغرب، جزیرۀ قبرس و در جنوب، حبشه، که حدود نهائی آن بواسطه حرارت و سرما و طغیان رودها یا خشکسالی قابل سکنی نیست. کوروش محل اقامت خود را در مرکز این ممالک قرار داد. او هفت ماه سال را در بابل، که هوایش گرم است، می‌گذراند، سه ماه بهار را در شوش و دو ماه تابستان را در همدان. بدین جهت گفتند، که زندگانی او در جاهای گرم و خنک بود. کوروش چنان مردم را به خود علاقه‌مند می‌کرد، که هر ملت بهترین محصول یا میوه و حیوانات و کارهای صنعتی مملکت خود را به او می‌داد. هر شهر نیز چنین می‌کرد و هرکس، که می‌توانست یک تقدیمی به او بدهد، خود را غنی می‌دانست.

اما کوروش، پس از پذیرفتن اشیائی، که بحدّ وفور داشت، در عوض چیزهائی به هدیه‌دهندگان می‌داد، که می‌دانست بآن احتیاج دارند.

فوت کوروش

نویسندۀ مزبور گوید (کتاب ۸، فصل ۷) چنین بود زندگانی کوروش و، چون پیر شد، در دفعۀ هفتم از زمان تأسیس سلطنت خود سفری به پارس کرد. پدر و مادرش چندین سال قبل مرده بودند. پس از ورود مراسم قربانی را بجا آورده و برای خدایان موافق عادات پارسی رقصهائی را شروع (از نظر یونانی است) و بخشش‌های زیاد به مردم کرد. پس از آن بقصر خود رفته در آنجا خوابید و در خواب شخصی را دید، که شهامتش فوق شهامت بشر بود و این شخص به او گفت: «کوروش آماده شو، بزودی تو نزد خدایان خواهی رفت».

پس از آن کوروش بیدار گشت و فهمید، که زمان مرگش دررسیده. بنابراین حیواناتی برای قربانی انتخاب کرده موافق عادات مذهبی بسر کوهها رفت، تا آنها را

تاریخ ایران باستان جلد ۱