زیرا از نفوذ آنها کاسته بود. بعد، این روحانیون کوروش را به تسخیر بابل تشویق کردهاند و شاه پارس بواسطۀ نفاق درونی به آسانی بر بابل دست یافته.
این نظری است، که از اعلامیهها حاصل میشود ولی اسنادی میرساند، که کوروش در مدّت هفت سال در خیال تسخیر بابل بوده و فقط در سال هفتم به جنگ قطعی مبادرت کرده، زیرا در سالنامههای رسمی بابلی در سال دهم سلطنت نبونید، یعنی یک سال بعد از تسخیر لیدیّه، اشاره به پیدا شدن عیلامیها در اکد و تعیین یک نفر والی در آنجا شده و تصوّر میکنند، که این والی از طرف کوروش معین شده بود.
سالنامههای بین سال ۱۲ و ۱۶ سلطنت نبونید بدست نیامده، ولی در سال ۱۷ چنین نوشتهاند: «در تموز کوروش در اپیس، در ساحل ترعۀ زلزلات با قشون اکد جنگید و این مردم را شکست داد. هر قدر آنها جمع میشدند، باز شکست میخوردند. در چهاردهم، سیپپار بیجنگ تسخیر شد و نبونید فرار کرد.
در ۱۶ (تصوّر میکنند که ۱۶ تشرین بوده. م.) اوگبارو ۱(یعنی گئوبروو) والی گوتیها با قشونش وارد بابل شد، نبونید از جهت کندیش در بابل اسیر گشت.
تا آخر ماه، سپرهای گوتیها دروازۀ معبد اساهیل را۲ محاصره کرده بود. نیزهای داخل این مکان مقدّس نشد، بیرقی را بهآنجا نبردند. در سوّم (مرهشوان) خود کوروش وارد بابل شد و بشهر مصونیت داد. کوروش احوال صلح را به تمامی شهر اعطا کرد. اوگبارو را والی قرار داد. از ماه کسلو تا آزر خدایانی را، که نبونید به بابل آورده بود، به شهرهایشان برگردانیدند. در شب یازدهم مرهشوان اوگبارو به جنگ رفت و پسر پادشاه را کشت. از ۲۷ آزر تا سوّم نیسان اکد عزادار بود»۳.
این است مضمون اسناد بابلی که متأسفانه بعض جاهایش خراب شده. امّا اینکه کوروش در این مدّت چه میکرده درست معلوم نیست. بعضی گویند، که
________________________________________
(1) - Ugbaru.
(۲) - اساهیل یعنی خانۀ بزرگ مردوک.
(۳) - تورایف، تاریخ مشرق قدیم، صفحۀ ۱۶۴.
تاریخ ایران باستان جلد ۱