افکار او را به چیزهای عالی متوجه کرد. بنابراین کسی تردید نداشت، که روزی کوروش کارهای بزرگ انجام خواهد داد. آستیاگ، چون شکست خورد و فرار کرد، از شدّت غضب صاحبمنصبان قشونش را معزول کرده اشخاص دیگر بجای آنها گماشت و بحکم او صاحبمنصبان معزول را با انواع زجرها کشتند، تا دیگران عبرت کرده دلیرانه بجنگند. آستیاگ سخت بود و گذشت نداشت، با وجود این از سختیهایش نتیجه نگرفت، زیرا شقاوتهای او سایرین را به شورش واداشت و سربازان جمع شده با نطقهای فتنهانگیز یکدیگر را به کشیدن انتقام صاحبمنصبان مقتول تحریک و تحریص کردند.
کوروش نه فقط در مقابل دشمن شجاعت فوقالعاده نشان میداد، بلکه نسبت به تبعۀ خود هم رحیم و جوانمرد بود. از این جهت پارسیها او را پدر خواندند.
نوشتههای ژوستن
چنانکه در مدخل تذکر دادیم۱، نوشتههای ژوستن فهرستی است از کتب تروگ پومپه، که گم شده. بنابراین، آنچه در باب نوشتههای ژوستن گفته آید، شامل مورّخ مزبور نیز خواهد بود. این است مضامین نوشتههای مذکور (تاریخ عمومی، کتاب ۱، بند ۴).
اوّل - راجع به کودکی کوروش، آنچه ژوستن گوید، به استثنای این تفاوتها موافق نوشتههای هرودوت است. ۱ - چوپان کوروش را در جنگلی گذارد.
یک سگ ماده او را شیر میداد و از حیوانات دیگر حفظ میکرد. بعد، که چوپان دید، حیوانی پرستار و پاسبان طفل است، حس ترحم بر وی غلبه کرد و بخواهش زنش پسر نوزاد خود را در جنگل گذارد و کوروش را به پسری پذیرفت. ۲ - لفظ (سپاکو) بپارسی بمعنی سگ ماده است (هرودوت گوید به مادی).
دوّم - در باب قیام کوروش بر شاه ماد نسبت به نوشتههای هرودوت این تفاوتها
________________________________________
(۱) - [۱]
- ↑ به صفحۀ ۸۷ رجوع شود.