معلوم است، که مملکت وان یا ارمنستان زمان بعد جزو این دولت گردید. سایر حدود محققا معلوم نیست، اما از قرائن میتوان بطور تقریبی آن را معین کرد.
اوّلا شکی نیست، که حدود ماد قبل از سقوط نینوا از طرف جنوب بحدود عیلام میرسیده. پس از سقوط نینوا، چون دیده نمیشود، که بابل عیلام را جزو مملکت خود کرده باشد و عیلام هم جزو آسور بود، پس باید عقیده داشت که عیلام این زمان هم، از ترکه آسور، جزو یا دستنشانده دولت ماد گردیده بود. در باب پارس هم از روایت هرودوت و وقایع بعد میدانیم، که تا قیام کوروش دستنشاندۀ دولت ماد بشمار میرفت. راجع بممالک مشرق ایران، ظنّ قوی این است، که این صفحات هم جزو ماد بودند، زیرا هرودوت گوید، که فرورتیش این ممالک را تسخیر کرد.
اگر تمام این ممالک هم در آن زمان جزو ماد نگردیده باشند، شکی نیست، که پس از سقوط آسور، به ماد ضمیمه شدهاند، زیرا در قرون بعد هم میبینیم، که چون نقطهای از ایران مرکز قدرت گردید، سایر ممالک بمرور تابع میشوند. بنابراین میتوان ظنّ قوی داشت، که حدود ماد از طرف مشرق تا باختر و جیحون ممتدّ بوده (بعضی عقیده دارند، که بسیحون میرسیده). راجع به گیلان و مازندران اختلافنظر حاصل است، زیرا بعضی گویند که کادوسیان گیلان و ماردها یا مردهای مازندران مانع از رسیدن دولت ماد به دریای خزر بودهاند، ولی موافق نوشتههای کتزیاس، که پائینتر ذکر شده کادوسیها تقریبا در اواخر دورۀ مادی از ماد جدا شدهاند.
آستیاگس - اژدهاک
نام و نسب
اسم این شاه را هرودوت (آستیاگس) نوشته و کتزیاس (آستیگاس). راجع باسامی پادشاهان ماد هشت جدول بدست آمده، پنج از هرودوت و سه از کتزیاس. در سه جدول از هشت جدول مذکور اسم این شاه (اژدهاک) نوشته شده، نبونید پادشاه بابل اسم او را (ایخ - توویکو) نویسانده و محققا معلوم نیست که آستیاگس، آستیگاس و نیز ایختوویگو مصحف چه اسمی است، ظنّ قوی این است، که مصحف اژدهاک میباشد، زیرا