مردمانی بودند قوی، سلحشور و غالبا صحراگرد. در ازمنۀ تاریخی مردمان سکائی از درون آسیای وسطی تا رود عظیم دانوب منتشر بودند و در ضمن تاریخ قدیم ایران مکرّر باین مردمان برخواهیمخورد. آریانهای هند و ایرانی، پس از آنکه مدتها باهم زندگانی کردند، از آسیای وسطی مهاجرت کرده به باختر آمدند، از آنجا شعبۀ هندی بطرف هندوکش رفته به درّۀ پنجاب هند سرازیر شد و شعبۀ ایرانی بطرف جنوب و غرب متمایل شده در فلات ایران منتشر گردید. بعض محققین باین عقیدهاند، که آریانهای هندی از طرف پامیر به هند سرازیر شدهاند و اخیرا این عقیده نیز اظهار شده، که جدائی آریانهای هندی از ایرانی در اروپا روی داده، بعد هندیها در ۱۷۰۰ ق. م از قفقازیّه به ایران آمدهاند و آریانهای ایرانی در دنبال آنان به ایران وارد شده آنها را بطرف مشرق راندهاند. از آنچه گفته شد معلوم است، که نام (ایران) از اسم این مردمان است، یعنی آیریا در مضاف الیه صیغۀ جمع (آیریانام) میشد، بعد این کلمه بمرور دهور مبدّل به آیریان، آیران، ایران، ایران شده. در زمان ساسانیان ایران میگفتند. امّا اینکه از کی این سرزمین را چنین نامیدهاند، باین سؤال جواب محققی نمیتوان داد، همینقدر معلوم است، که اراتستن۱ یونانی نخستین نویسندۀ خارجی است، که این اسم را استعمال کرده و قسمتی از ایران را آریانا۲ نامیده. حدود آریانا را، چنانکه سترابون گوید (کتاب ۱۵ فصل ۲ بند ۸)، اراتستن چنین معین کرده بود: از طرف مشرق رود سند، از سمت شمال کوههای پاراپامیز۳ و کوههای دیگر تا دربند بحر خزر (دروازۀ کاسپین) که با سردره خوار تطبیق میکنند، از طرف جنوب دریای بزرگ عمان و از سمت مغرب حدّی که پارت را از ماد و کرمان را از پاریتاکن (یعنی ولایت اصفهان کنونی)۴ و فارس جدا میکرد. این حدّ را خود سترابون خطی میداند، که از دربند بحر خزر (سردره خوار) تا کرمان کشیده شده باشد. این است آریانای اراتستن، ولی سترابون چند سطر پائینتر
________________________________________
(1) - [۱]
(2) - [۲]
(3) - [۳]
(4) - [۴]