برگه:Chahar Maqale.pdf/۳۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

آورد)، -ایضا، ق: بملک الشعراء فرخی (بجای بفرخی)، - س ۲، آ ب ط کلمۀ «سر» و «سپید» را ندارد، -س ۳، ق:

حلی راه بودند (بجای: ختلی راه تراست)، -س ۴، ق: و ترا یاد (بجای ترا باشد)، -س ۵، ب: فسیله، ق: کله (بجای مسیله)، -س ۷، ق: نتوانست که گرفت، -س ۱۰: آ ب ط: چهل و دو بود (بجای: چهل و دو سر بودند)، -س ۱۱، آ ب ط کلمات «بسیار» و «شگفتیها نمود» را ندارد، -س ۱۲، آ ب ط: او را نگاه دارید و کرگانرا نیز نگاه دارید، -ایضا، ق: ملک الشعرا (بجای «او»)، -س ۱۳، ق: بندگی حضرت پادشاه را (بجای پادشاه را)، -ایضا، آ ب ط: طلوع، -س ۱۵، ق: و آنروز فرخی را (بجای و فرخی را)، -ایضا، آ ب ط: و خیمه (بجای و دو خیمه)، -ایضا، آ ب ط: اشتر (بجای استر)، -س ۱۶، ب: پنج سراپرده (بجای پنج سر برده)، -س ۶-۵ بآخر، آ ب ط: و کار او برسید آنجا که برسید (بجای و کارش بدانجا رسید که)، -س ۵ بآخر، ق: دویست (بجای بیست)، -س ۲ بآخر، ب: طرق، ط: طروق (بجای تروق)، -س آخر، آ ب ط:

هرات (بجای هری)،

ص ۴۱ س ۱، ق: و از برگ و تجمل هیچ نداشتم (بجای: و نداشتم از برگ و تجمل هیچ)، -س ۲، ق: بدو کردم (بجای ازو کردم)، -س ۱۱ در این موضع در نسخۀ ق یک قسمت عمدۀ از کتاب یعنی قریب ده صفحه ساقط شده است و نمیدانم این قسمت ساقطه در اصل نسخۀ اسلامبول مفقود است یا آنکه ناسخ کتاب سهوا از قلم انداخته است، و ابتدای جملۀ ساقطه در ص ۴۱ س ۱۱ کلمات «بسلطان ملکشاه سپرد» میباشد و آخرین کلمۀ ساقطه در ص ۵۰ س ۱۷ کلمات «عبد الرزاق شنیدم»، -س ۱۲، ب:

کلیات چهار مقاله جلد ۱