بالا گرفته خودسران و گردنکشان سراسر گوشههای ایران فراگرفته بودند در آن هنگام شیخ خزعل خان سردار ارفع یکی از گردنکشان پرزور ایران بشمار میرفت و سالها بود که مالیات به دولت نمیپرداخت و کشتی جنگی و توپخانه تهیه نموده به پشتیبانی آنها خودسرانه فرمان میراند و خود را «امیر عربستان» میخواند.
در این زمان بار دیگر خوزستان به دو بخش شده بخش عمده بزرگ آن یکسره در دست شیخ خزعل و در بخش دیگر هم اگرچه حکمرانی از تهران نشیمن میگرفت ولی در نهان همه اختیار آنها سپرده شیخ بود. حکمرانی آبادان و محمره و فلاحیه و هویزه و اهواز و سرپرستی همه عشایر عرب همچنین سرپرستی ایلهای لر که در خوزستان نشیمن دارند از دولت سپرده به شیخ بود و آنگاه مالیات همه این شهرها و آبادیها در کنترات او بود که کسی را نرسیدی دخالتی در هیچکار آنجاها نباید از ادارههای دولتی جز تلگرافخانه و پستخانه و گمرک در ناصری و محمره و کارگزارخانه و گمرک در محمره نبود. کوتاه سخن:
همه این زمینها خوزستان از هندگان تا دامنههای پشتکوه و از کنار شطالعرب تا نزدیکیهای شوشتر و دزفول که بیش از دو سوم خاک خوزستان است همگی از آن شیخ گردید در سراسر این خاک او بر جان و مال مردم حکمرانی داشت میتوان گفت که پس از زمان شاه اسماعیل صفوی کسی را در خوزستان این شکوه و نیرو دست نداده بود.
در شوشتر و دزفول هم که حکمران از تهران برای آنها فرستاده میشد خود همهگونه اختیار بدست شیخ بود حکمران هم بایستی