بعدها معلوم شد که عقیدۀ این عالم اگرچه صحیح نبود ولی حدس او در این مورد اتفاقا صائب آمده، چه شاه را بزبان پارسی قدیم (خشایهثیه) میگفتند و (کزرسس) هم یونانی شده (خشیارشا) است، بنابراین هردو کلمه با یک حرف مصمت یعنی (خ) شروع میشود). بالحاصل تا اینجا (گروتفند) درست آمد و پس از آن در اشتباه افتاد، زیرا پنداشت که زبان آوستائی و پارسی قدیم یک زبانند. با وجود این موفق شد که نه علامت را از روی اسم شاهان درست معلوم کند. در ۱۸۰۲ این عالم نتیجۀ زحمات خود را در مجمع علمی (گتتنگن) در آلمان بیان کرد و بهرهمندی نیافت، ولی در فرانسه زحمات او را قدر دانستند و بورنف[۱] اسلوب او را پیروی کرده تمام علامات خط میخی پارسی را معلوم کرد. پس از این دو عالم (راولینسن)[۲] زحمات زیاد در این راه کشید. این صاحبمنصب انگلیسی در خدمت دولت ایران بود و زمانی که در حدود غربی ایران توقّف داشت (۱۸۳۵) نمیدانست که اروپا در خواندن خطوط قدیمه تا چه اندازه ترقی کرده. (راولینسن) بخواندن خطوط میخی پرداخت و با وجود اینکه از کتیبههای دیگر شروع کرد به نتائجی رسید که (گروتفند) رسیده بود. بهرهمندی (راولینسن) اهمیت زیاد داشت، چه ثابت کرد که زحمات (گروتفند) به نتیجه رسیده و حدسهای او صحیح است. از کشفیات بزرک (راولینسن) کتیبه بیستون داریوش اوّل است که به سه زبان نوشته شده (پارسی قدیم، عیلامی و آسوری). او با مخارج زیاد و مخاطرۀ جانی موفق شد از این کتیبه، که در بلندی صد پا از زمین است، سوادی بردارد. بعد بواسطه خواندن پنجاه اسم که در کتیبه ذکر شده، توانستند تحقیق در چگونگی کارهای علماء قبل کنند. بر اثر تحقیقات تردیدی نماند در اینکه الفبای زبان پارسی قدیم معلوم گشته و چهارصد کلمه از این زبان بدست آمده.
پس از آن موافق این کتیبه و لغات آن نحو و صرف زبان مزبور را نوشته فرهنگی نیز ترتیب دادند. راولینسن پس از آن از راه خط میخی پارسی بخط میخی دوّم پرداخت و معلوم شد که این خط هجائی است، یعنی هر علامت نماینده یک