این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۴
گر می نخوری طعنه مزن مستانرا | بنیاد مکن تو حیله و دستانرا | |||||
تو غره بدان مشو که می می نخوری | صد لقمه خوری که می غلام است آنرا |
۵
هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا | چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا | |||||
معلوم نشد که در طربخانهٔ خاک | نقّاش ازل بهرچه آراست مرا |
۶
مائیم و می و مطرب و این کُنج خراب | جان و دل و جام و جابه پُر درد شراب | |||||
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب | آزد ز خاک و باد و از آتش و آب |
۷
آن قصر که جمشید در او جام گرفت | آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت | |||||
بهرام که گور میگرفتی همه عمر | دیدی که چگونه گور بهرام گرفت |
۷۲