برگه:Jondi Shapour Magazine, no. 1.pdf/۴۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۰ | مجلهٔ جُندی‌شاپور
 


برده‌ای که از محل دفن زید خبر داشت، مأموران یوسف ثقفی را آگاه ساخت. آن‌ها جنازهٔ وی را بیرون آورده و در کناسه کوفه بر دار کردند (۱۲۲هـ). سر وی را نیز نزد هشام فرستادند که او آن را در دروازهٔ دمشق آویخت. سپس آن را به مدینه فرستاد تا آنجا نیز بر دار کردند و تا پایان خلافت هشام اینچنین بود و پس از مرگ هشام وقتی ولید بن یزید (۱۲۶ ه‍) به خلافت رسید امر به سوزاندن آن کرد.[۱] در باب منشاء اطلاق عنوان «رافضه» به شیعیان گفته‌شده، هنگامی که شیعیان کوفه جواز امامت مفضول را از زید شنیدند و دانستند که او از شیخین تبری نمی‌جوید، او را رها کردند و به همین دلیل به رافضه (رهاکنندگان، ردکنندگان) نامیده شدند.[۲]

هنگامی که زید بن علی به شهادت رسید، فرزندش یحیی پس از او قیام کرد و امام زیدیان شد، به خراسان رفت و جماعتی کثیر گرد او جمع آمدند. از امام صادق(ع) به او خبر رسید که او کشته خواهد شد همانگونه که پدرش به قتل رسید (۱۲۵ ه‍) و چنانکه به او خبر داده‌شد بر او رفت. امر امامت پس از او به محمد و ابراهیم فرزندان عبدالله بن حسن مثنی رسید که آنان نیز کشته شدند و امام صادق(ع) به تمام این احوال آن‌ها را خبر داد و فرمود که پدرانش او را به این اخبار آگاه ساخته‌اند.


۳-فرقهٔ زیدیه:

زیدیه را اتباع و معتقدان به امامت زید بن علی بن الحسین بن علی (ع) معرفی می‌کنند[۳] که امامت را در اولاد فاطمه (س) دخت نبی اکرم (ص) دانسته و آن را در غیر اولاد ایشان جایز نمی‌دانند. شرایط امام را از نظر زیدیه فاطمی بودن، عالم و زاهد و شجاع و سخاوتمند بودن و از اولاد یکی از حسنین بودن دانسته‌اند که به امامت خروج کند.


  1. ابن کثیر، البدایة و النهایة، ص ۱۴۵۷.
  2. الشهرستانی، الملل و النحل. ج۱، ص ۱۵۵.
  3. الحسینی، غایة الاختصار فی أخبار البیوتات العلویه المحفوظة من الغبار، ص ۷۹.