برگه:Jondi Shapour Magazine, no. 1.pdf/۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
‫شاه‌گزینی در اساطیر ایران | ۲۳
 

  چنین گفت توس سپهبد به شاه، که گر شاه سیرآید از تاج و گاه  
  به فرزند باید که ماند جهان بزرگی و دیهیم و تخت میان  
  چو فرزند باشدنبیره کلاه چرا برنهد، برنشیند به گاه؟[۱]  

گیو در حمایت از کیخسرو او را دارای برجسته‌ترین نشانهٔ شهریاری، یعنی دارای فرّهٔ ایزدی می‌داند:

  دو چشمت نبیند همی چهر اوی چنان برز بالا و ان مهر اوی  
  به جیحون گذر کرد و کشتی نجست به فر کیانی و رای درست  
  به سان فریدون کز اروند رود گذشت وبه کشتی نیامد فرود  

کاووس وقتی می‌بیند بین میزگرد انتخابی ولیعهد اختلاف است و خود هر دو پسر را مثل هم پنداشته و نمی‌تواند یکی را بر دیگری برگزیند، پس برای تعیین جانشین چارهٔ کار را در آن می‌یابد که هر کدام بتواند که دژ بهمن را بگشاید می تواند به تاج و تخت ایران دست پیدا کند.[۲] بدین ترتیب، در اینجا به رقابتی با هم آوردان برای پادشاهی بو جود می‌آید که در این راست‌آزمایی، کی‌خسرو سربلند بیرون می‌آید و به شاهی ایران می‌رسد.[۳]


نتیجه:

شاه‌گزینان در گردهمایی خود، همواره به گزینش پادشاه از تخمهٔ شاهی، گزینش شاهزادهٔ نخستین‌زاده و نژاده‌بودن مادر آن‌ها و داشتن یک سری اسباب و نمادها نظر


  1. مُجمل التواریخ و القصص، ص ۴۸.
  2. فردوسی، شاهنامه، ج ۱، ص ۳۴۴.
  3. فردوسی، شاهنامه، ج.۱ ص ۳۴۷-۳۴۶؛ مُجمل التواریخ و القصص، ص ۵۰.