گرفته و در زمان منصور بن نوح(۳۵۰–۳۶۶)پدر نوح بن منصور سابق الذکر بانجام رسیده است ابو علی سینا بلعمی در سرانجام کار جمشید مینویسد: «حدیثها و اخبار ایشان بسیار گوید ابو المؤید بلخی بشاهنامهء بزرک»، پس از آن امیر عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندر پسر فلک المعالی منوچهر بن قابوس(۴۰۳–۴۲۰)از پادشاهان آل زیار در کتاب «قابوسنامه» که در ۴۷۵ تألیف شده خطاب بپسر خویش گیلانشاه (متوفی در ۴۶۸)مینویسد: «ترا ای پسر تخمه و اصل بزرگست و از هر دو اصل کریم الطرفین و پیوستهء ملوک جهانی، جدت ملک شمس المعالی قابوس بن و شمگیر که نبیرهء ارغش فرهادوندست و ارغش فرهادوند ملک گیلان بوده بروزگار کیخسر و ابو المؤید بلخی ذکر او در شاهنامه آورده…»۱، پسـ از آن در کتاب «مجمل التواریخ» که بسال ۵۲۰ تألیف شده در مقدمهء کتاب که مؤلف مأخذ تألیف خویش را ذکر میکند در جزو اسامی کتب دیگر مینویسد: «نثر ابو المؤید»، سپس در تاریخ طبرستان تألیف محمد بن حسن بن اسفندیار که در حدود سال ۶۱۳ تألیف شده در ذکر منوچهر مسطورست: «چنانکه در شاهنامهای منظوم و منثور فردوسی و مؤیدی شرح داده شده وی انتقام جد خود ایرج را گرفت، پیش از آنکه فریدون از دنیا رحلت کند» از آن پس در کتاب «تاریخ سیستان» در آغاز کتاب که مؤلف از بنای سیستان سخنی میراند یکجا از ابو المؤید و تألیف او نام میبرد و گوید: «ایو المؤید اندر کتاب گرشاسب گوید که چون کیخسرو و باذر آبادگان رفت و رستم دستان با وی بود..» و در آن کتاب چند جا اسم «کتاب گرشاسب» و «گرشاسب نامه» مطلق آمده است و تصریح بنام ابو المؤید فقط در همین موضعست.
(۱)قابوس نامه-چاپ طهران ۱۲۸۵-ص ۸BBB
شرق» اسفند ۱۳۰۹ - شماره ۳ (صفحه ۱۳۳)