میمونها، در گله آهوها، در لانه مورچهها، در کندوی زنبورها، از این قبیل رسواییها وجود ندارد. انسان به عنوان یك موجود زنده بسیار احمقتر، مبتلاتر، توسری خوردهتر، گیج و گولتر از پستترین حیوانات است. این تکامل نبود تنزل وتدنی بود.
فرد حزبی: شما حقیقتی را پیدا کردهاید وای آن را وارونه تعبیر میکنید. درست است که دنیای حیوانات را غرایز حیوانی بطور منظم اداره میکرد و درست است که در دنیای انسان که نقش غریزه کم شده و ملکه دماغی نیرومندتری که تازه در حال نشو و نما بود به نام عقل بروز کرد؛ آن نظام گذشته بهم خورده ولی از آن اینطور نباید نتیجه گرفت که بدبختی بشر نتیجه عقل اوست و عقل نتیجه تنزل غریزه است. حاجت های زندگی بشری به مراتب وسیعتر و بغرنجتر و پیچیدهتر از حیوان است. آنچه حیوان را دلخوش میکند برای هر بشری ممکن است بدست بیاید، ولی او از این مرحله جلوتر رفته است. تصور نمیکنم اگر امروز به ما پیشنهاد کنند با تمام شرایط مادى زندگی یك حیوان مشغول امرار معاش شویم به ما خوش بگذرد و خودمان را خوشبخت حس کنیم محصولات عقل به مراتب عالیتر از محصولات غریزه است. البته تا یك عقل رشد یافته اجتماعی بر همه چیز حکومت کند مدتی تلاش لازم است. این تلاش ناگزیر در ورای تمایلات من و ما انجام خواهد گرفت. هرچه شما به بشریت لعنت کنید و کیش پرستش تمدن حیوانی را رواج دهید، بشریت فضائل خود را بوجود خواهد آورد و جنت مأوای خود را درست خواهد کرد. بدبختی بشر امروزی ناشی از آن است که هنوز عقل واقع بین و درستی را که برای حمایت از تمام مزایای حیاتی او مجهز باشد بر خود حاکم نساخته متناسب با هرج و مرج در اقتصاد یك نوع هرج و مرج در عقلها در فکرها حکمفرماست. بشر در حالت تهیۀ دنیای مخصوص خود است و تا آنکه بر روی این مردابهای سرد قطبی این قصر بزرگ ساخته شود. کسانی زیاد باید زیر تازیانه بادهای گزنده و در داخل آبهای متعفن و منجمد خفه شوند. صحنه حزنانگیز اینجاست ولی نمیتوان از وحشت کار و کوشش به سرنوشت تلخ تسلیم شد. نمیشود گفت چون برای ساختن خانه ایمن کار لازم است، من در این وادی مخوف به زندگی خود ادامه میدهم. چنین گفتن ناشی از تنبلی و تسلیم در مقابل بدبختی است. چنین گفتن ناشی از جمود روح است. خوشبختی را باید در عین سختیها بوجود آورد